مقاله حاضر با این فرض که بین گفتمان‌های سیاسی مختلف و کنش‌های خیرخواهانه نحوی رابطه دوسویه وجود دارد این پرسش را مطرح می‌کند که نهادهای خیریه در ایران با چه آسیب‌هایی روبه‌رو هستند و چگونه می‌توان شاهد ارتقای کمی و کیفی آن‌ها بود؟ 

نظر به جداول و شاخص‌های جهانی، ایران با توجه به گذشتة باشکوه خود از جایگاه مناسبی در عرصة کنش‌های خیرخواهانه در اشکال و اقسام متفاوت آن برخوردار نیست. ازاین‌جهت در مقالة حاضر کوشیده می‌شود ضعف‌ها و آسیب‌ها برجسته شوند. 

اقتضای بحث این است که اولاً مفاهیم همسو و مشترک در ادبیات بومی و جهانی ناظر بر نهادهای خیریه و همچنین تاریخچه‌ای از کنش‌های خیرخواهانه در تاریخ ایران توضیح داده شود و دوم به آسیب‌شناسی و ارائة پیشنهاد پرداخته شود. 

به زعم مقالة حاضر نهادهای خیریه در طول تاریخ ایران به‌حسب گفتمان‌های سیاسی مختلف در سه شکل متفاوت موقوفات، انجمن‌های خیریه و سازمان‌های مردم‌نهاد وجود داشته‌اند که البته رابطة این سه، عموم و خصوص مطلق هست.  

نقش گفتمان‌های سیاسی

مقالة حاضر بر آن است که ذیل نگاهی جامعه‌شناختی اولاً به موضوع نقش گفتمان‌های سیاسی مختلف در سمت‌وسو دادن به کنش‌های خیرخواهانه بپردازد  و دوما آسیب‌های مبتلابه نهادهای خیریه در ایران را بررسی نماید. 

به زعم مقالة حاضر به‌حسب هژمونیک شدن گفتمان‌های سیاسی مختلف ماهیت و کیفیت کنش‌های خیرخواهانه نیز تغییر می‌پذیرد. مثلاً در اعصار سنتی که ملازم حکومت‌های پادشاهی و مطلقه است خیریه‌ها عمدتاً از نهاد قدرت ناشی می‌شوند. 

درحالی‌که در حکومت‌هایی که کم‌وبیش ماهیتی دموکراتیک دارند نقش مردم در کنش‌های خیرخواهانه پررنگ می‌شود. در اعصار سنتی کنش‌های خیرخواهانه عمدتاً با واژگان وقف، صدقه، فطره، رقبی، هدی و قربانی... بیان گردیده‌اند و از همه مهم‌تر، این نهاد وقف است که منبع بسیاری از کنش‌های خیرخواهانه محسوب می‌شود. 

حجم عظیم موقوفات در ادوار مختلف تاریخی مبیّن این واقعیت است. در فقه ابوابی در باب هر یک از این کنش‌های دینی و خیرخواهانه وجود دارد و فقه از منظری شرعی و تکلیفی به تنظیم حقوقی آن‌ها در قالب شریعت می‌پردازد.

عصر مشروطه که مصادف با مواجهه ایرانیان با غرب و ورود اندیشه‌ها، افکار و تلقیات جدید است، نهادهای خیریه تا حدی از چارچوب قواعد فقهی خارج شدند و بیشتر ادبیات و ترتیبات حقوقی غربی را در ساختار و سازمان خود لحاظ کردند؛ 

ترتیباتی چون هیئت‌مدیره و مدیر. غیرازاین خیریه‌ها در بسیاری موارد در جهت ترویج ارزش‌های مدرن چون نهضت سوادآموزی زنان، مؤسساتی تشکیل شدند. در عصر مشروطه کنش‌های خیرخواهانه عمدتاً با عنوان «انجمن‌های خیریه» بیان می‌شوند. 

خود واژة «انجمن» از کلماتی است که در این دوره کاربرد گستردة اجتماعی یافت. انجمن‌ها را با کار ویژه‌های مختلف آگاهی‌بخشی، فعالیت سیاسی و کارکردهای خیریه از پیشگامان انقلاب مشروطه دانسته‌اند عبارت «انجمن‌های خیریه» همچنان واجد کاربرد در ادبیات جدید است. 

اکنون که در عصر «تشدید مدرنیته» و گسترش خیره‌کننده گروه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد هستیم، ادبیات حقوقی و رسمی ترجیح می‌دهد از واژة «سمن» که مخفف عبارت «سازمان‌های مردم‌نهاد» است، برای مقاصد عمدتاً خیرخواهانه استفاده کند. 

برای مطالعه :

 بررسی و ارزیابی عملکرد سازمان‌های مردم‌نهاد در ایران

به لحاظ منطقی رابطة این سه شکل را می‌توان عموم و خصوص مطلق دانست یک سازمان مردم‌نهاد هم می‌تواند مقاصد خیریه داشته باشد و هم مقاصد غیرخیریه مانند لابی‌گری و سازماندهی اعضا برای فشار بر سیاسیون در جهت مقاصد گروهی.
لذا سمن‌ها هم مشتمل بر انجمن‌های خیریه‌اند و هم نهاد وقف. از سوی دیگر انجمن خیریه مشتمل است بر سازماندهی و تحقق مقاصد خیرخواهانه مشتمل بر موقوفات و غیر آن.

نهادهای خیریه

در ادبیات امروز انجمن، نهاد یا سازمان خیریه سازوکاری است که صرفاً هدفش مسائل نیکوکارانه ‌باشد. نوع این سازمان‌ها به صورت ثبت‌شده یا ثبت‌نشده وجود دارند که صرفاً برای تحقق بخشیدن به اهداف نیکوکارانه شکل می‌گیرند. نهادهای خیریه غیرانتفاعی هستند، درحالی‌که همة سازمان‌های غیرانتفاعی لزوماً سازمان خیریه محسوب نمی‌شوند.

در مجموع نهادهای خیریه چه در ادبیات اسلامی و چه در ادبیات غربی ذیل عناوین زیر آمده است: 

1. نهاد وقف به معنای حبس عین مال و تسبیل عواید آن

در تاریخ اسلامی این نهاد وقف است که منشأ بیشتر کنش‌های نیکوکارانه تلقی می‌شده است. توضیحات این قسمت در بخش تاریخچه خواهد آمد وقف سنتی در سنت اسلامی ریشه‌ دارد که بدون توجه به آمدوشد حکومت‌ها توانسته است نقشی استراتژیک در تأمین هزینه‌های نهادهای دینی و علمی ایفا نماید.

2. انجمن خیریه به‌عنوان نهادی خیرخواهانه

غیرانتفاعی که به صورت داوطلبانه توسط گروهی از مردم اداره می‌شود. در ایران انجمن‌ها همزاد عصر مشروطه می‌باشند.

3. ایندومنت

ایندومنت‌ یک نهاد حقوقی است که طبق آن، هدیه یا ترکه‌ای از اموال یک انسان پس از مرگش، برای نگه‌داری و اداره یک نهاد عمومی، به‌ویژه دانشگاه‌ها تخصیص می‌یابد.

در ایندومنت مانند نهاد وقف اسلامی اصل مال هدیه‌شده باقی می‌ماند و صرفاً عواید و منافع ناشی از آن خرج می‌گردد. همچنین افراد اعطاکننده حق دارند معیّن نمایند عواید و منافع یادشده در کجا و برای چه اموری مصرف شوند. اموال هدیه داده‌شده به‌صورت ابدی اهدا می‌گردند و اعطاکنندگان حق بازپس‌گیری آن‌ها را ندارند. 

ایندومنت عموماً به فعالیت‌های علمی چون بورسیه‌های ‌علمی، ساخت خوابگاه‌ها، پرداخت شهریه‌ دانشجویان، تجهیز کتابخانه‌ها، حقوق اساتید و محققان تخصیص داده می‌شوند و همواره در کنار مراکز پژوهشگاهی و دانشگاهی می‌توان از آن نیز سراغ گرفت. 

4. مؤسسه

معادل واژه المؤسسه عربی است. نهادی غیرتجاری، غیرانتفاعی و غیردولتی که با هدف آماده ساختن‌ و افزایش سطح افراد یا‌ مؤسسات‌ دیگر (مردمی یا دولتی) کمک‌های مالی را به نهادهای غیرانتفاعی‌ دیگر (از جمله جمعیت‌های خیریه) اهدا می‌کند.

مؤسسه‌ها بنا به عللی دینی از قدیم وجود داشته‌اند. اما نه‌ به شکل کنونی. شکل کنونی این سازمان‌ها، البته به صورتی ساده‌تر، به سال 1601 م و کشور انگلستان برمی‌گردد، اما ظهور اصلی آن‌ها مربوط به سال 1880م و ایالات متحدة آمریکاست که پیشگام‌ این‌ مـوضوع در جهان غرب است. 

5. تراست (trust)

ظهور تراست از‌ سده‌های‌ میانه در انگلستان آغاز شد. سبب اصلی‌اش هم آن بود کـه حکمرانان بر انتقال املاک فـئودال‌ها بـه وارثانش مالیات‌های هنگفتی می‌بستند. 

به خاطر جبران این مالیات‌ها از سدة دوازدهم‌ میلادی‌ چنان شـد‌ که مالکان نزدیک‌ترین دوستانشان را که قابل اعـتماد بـود، انتخاب مـی‌کردند و بـه او حقوق مالک قانونی را‌ در خصوص اموالشان می‌دادند، در مقابل آنکه او تعهد دهد مطابق‌ با‌ شروط‌ عقدی که «عقد منافع» نام نهاده شـد، منافع این اموال را به وارثان مالک دهد.

در دوران ‌هانری‌ هشتم کـه خـود نیز جزء مـالکان بـود، در سال 1536 م قانون منافع تصویب‌ شد‌. این‌ قانون راه فرار مالکان از مالیات‌ها را بست. در نتیجه ناگزیر به عقد تراست پنـاه‌ بـردند. مطابق این عقد، فرد امین، یعنی مالک قانونی مال تراست جهت مصارف خیریه بـه وجـود‌ آمد که غیر ورثه، به‌‌ویژه تنگدستان و نیازمندان را هم در بهره‌بری از مال تراست شریک می‌کرد.

در ادبیات اقتصادی، نهاد خیریه با عنوان «بخش سوم» در کنار دو بخش خصوصی (انتفاعی) و بخش عمومی (دولت) متشکل از سازمان‌ها و نهادهای غیردولتی، غیرانتفاعی و همکارانه شناخته می‌شود. 

نهادهایی که به صورت داوطلبانه برای مقاصد خیرخواهانه توسط خود مردم اداره می‌شوند؛ یعنی نه توسط بخش دولتی و نه توسط بخش خصوصی؛ لذا هرگونه انتفاع حاصل از فعالیت‌ها در جهت اهداف تعیین‌شدة سازمانی صرف می‌شودو نمی‌تواند بین سهامداران یا مالکان توزیع گردد.

در یک جمع‌بندی فعالیت‌های خیریه را به نه نوع فعالیت عمده تقسیم می‌کند. در برخی از کشورها همة این فعالیت‌هاوجود نداردو فقط برخی از زمینه‌هافعال‌اند. اما نه نوع فعالیت خیریه عبارت است از:

1. خدمات اجتماعی در جهت کمک به کودکان، سالمندان، بی‌خانمان‌ها و مهاجران؛

2. حمایت از افراد ناتوان، مشاورة خانواده و وکالت خدمات امداد و نجات؛

3. سلامت به منظور تأسیسبیمارستان‌ها و مبارزه با بیماری‌هایخاص، پژوهش در حوزه پزشکی و فعالیت‌های پرستاری و توان‌بخشی؛

 4. فعالیت‌های مرتبط با آموزش‌های دینی، ابتدایی، آموزش عالی وبورسیه‌های تحصیلی برای یتیمان و مستمندان؛

5. خدمات انسانی جهت خدمت به افراد بیکار و آموزش نیروی کار؛

6. سازمان‌های دینی و مذهبی با کارویژه ترفیع معنوی شهروندان؛

7. فرهنگ و هنر. مسئلة توجه به فرهنگ و هنر، به‌ویژه هنر‌هایی چون سینما، عکاسی و نقاشی ازآن‌جهت که باعث تلطیف روح انسان‌ها می‌شود، در سدة اخیر مورد توجه خیرین بوده است.

8. ورزش و سرگرمی و توجه به اوقات فراغت؛

9. سازمان‌های منفعت متقابل جهت دفاع از حقوق زندانیان، مستأجران، ساکنین مناطق حاشیه‌ای و در مجموع محرومان جامعه

در کشورهای توسعه‌یافته به‌طور میانگین 7/4 درصد کل نیروی کار در مؤسسات خیریه شاغل هستند. این رقم در کشورهای درحال‌توسعه 9/1 درصد است، که تفاوت قابل توجهی دارند. بنابراین بخش سوم در کشورهای توسعه‌یافته سهم بالاتری از اشتغال را به خود اختصاص داده است.

سهم قابل‌توجهی از تولیدناخالص داخلی کشورها وابسته به بخش سوم اقتصاد است. برای مثال در کشور آمریکا در سال 2007 بیش از 6/6 درصد کل GDP متعلق به بخش سوم اقتصاد بوده است. 

در کانادا 1/7 درصد و رژیم صهیونیستی 7/6 درصد. این شاخص از میان 36 کشور فراهم شده است که ایران را شامل نمی‌شود. در این جدول تایلند با 6/1 درصد واجد کمترین میزان است. در مجموع سهم تولید ناخالص ملی از محل بخش سوم در کشورهای غربی تقریباً پنج برابر میانگین کشورهای درحال‌توسعه است.

تاریخچه خیریه در ایران

 در ادبیات اسلامی کنش خیرخواهانه عمدتاً هم‌داستان با نهاد وقف است. نهاد وقف مستقیماً از قرآن با معنای اصطلاحی فعلی استنباط نمی‌شود. عمل خیرخواهانه در قرآن بیشتر با واژگانی چون انفاق، برّ، احسان، صدقه و زکات بیان گردیده است.
با وجود این از همان‌ سال‌های اولیه اسلامی به مـسئلة وقـف توجه‌ شد. گـفته‌ شـده‌ است، اولین وقف‌ در اسلام توسط پیامبر از محل هدیه مخیریق یهودی و پس از غزوة احد صورت گرفت.

اهتمام به سنت وقف در ادوار مختلف تاریخ ایران مایه شگفتی است. در عصر سلاجقه سنت وقف، خاصه وقف علمی ابعاد و گسترش ویژه‌ای یافت؛ چنان‌که خواجه نظام الملک صدر اعظم سلاجقه از گذر موقوفات مبادرت به تأسیس و اداره نظامیه‌های علمی در شهرهای مختلفی چون نیشابور و بغداد نمود. در عصر مغولان نیز تقدیم هدایا و اختصاص موقوفات به امور عام‌المنفعه گستردگی شایان توجهی به خود گرفت. 

خواجه رشیدالدین فضل‌الله بانی ربع رشیدی در این عصر، هدف مؤسسات وقفی اعم از مدرسه، خانقاه و دارشفا را: «تکمیل نفوس به حسب قوای نـفسانی» دانست. 

در عصر مغول پیران طریقت و نهاد خانقاه بیشترین مقصد کنش‌های خیریه محسوب می‌شدند و ایلخانان، فئودال‌های بزرگ مغولی، دیوان‌سالاران و امرای حکومت‌های محلی در عداد واقفان بزرگ بودند. 

توسعة موقوفات در کشور ایران در زمان‌ شاهان‌ صفوی‌ به اوج خود رسـید؛ به‌طوری‌که شاه عباس اول همة اموال‌‌ و املاک‌ خود را وقف کرد و به‌تبعیت‌ از این پادشاه، سایر ثروتمندان و حاکمان‌ آن زمان در سراسر‌ ایران‌ نیز به امر وقف‌ مبادرت ورزیدند. اهتمام به موقوفات در عصر قاجار نیز کم‌وبیش ادامه داشت. بااین‌حال باید بین سنخ، ماهیت و کاربرد کنش‌های خیریه تا قبل از انقلاب مشروطه و بعد از آن تفاوت قائل شد. 

ثبت این حجم گسترده از موقوفات در تاریخ ایران قبل از مشروطه را می‌توان ناشی از چند علت اساسی دانست. 

1. این موقوفات عمدتاً از ناحیه پادشاهان و صاحبان قدرت بوده است؛ به عبارتی این سنخ خیرات طولی قلمداد می‌شوند، نه افقی که از متن اجتماع ناشی شده باشند. 

2. این حجم گسترده از موقوفات حکایت از نفوذ سنت‌ها دارد؛ سنت‌هایی که از گذر نصح و وعظ عارفان و مشایخ به اصحاب قدرت، متون سیاست‌نامه‌ها و شریعت‌نامه‌ها عمل می‌کرد. البته در عصر مغول، چنان‌که شیرین بیانی معتقد است، اهتمام به خیرات و موقوفات قبل از اینکه ناشی از تدبیر و خیرخواهی دیوان‌سالارانی چون عطاءالملک جوینی و خواجه رشید باشد، ناشی از باورهای ویژه مغولان است.

انقلاب مـشروطیت در ایـران، شروع دورة جدیدی را نوید می‌داد. در وضعیت جدید که متأثر از فضای قانون‌خواهی، دموکراسی‌خواهی و تحزب است، خیریه‌ها در اشکال مدرن و از‌ طریق‌ فعالیت‌های جدید تأسیس شدند. در خیلی جهات انجمن خیریه مطابق با سنت وقف است. 

تفاوت اساسی این دو را باید در ماهیت حقوقی آن‌ها دانست. موقوفات ذیل سنت اسلامی بر اساس قوانین فقهی اداره می‌شوند، درحالی‌که انجمن‌های خیریه بر اساس حقوق مدرن و متأثر از ترتیبات اداری غرب تشکیل شدند. مؤسسات خیریه در این عصر که در ادامه نام آن‌ها خواهد آمد، چند ویژگی اساسی دارند: 

1. غلبه داشتن خیریه‌های جامعة بیان

در این زمان خیرینی مستقل از ساختار سیاسی اقدام به تأسیس و راه‌ندازی مؤسساتی خیریه نمودند که اتفاقاً در طول دوران کوتاه پیرامون مشروطه به جهت تعداد و تنوع در فعالیت‌ها در نوع خود بی‌نظیرند‌. 

2. کنش‌های خیرخواهانه در عصر مشروطه با حضور فعال زنان  

البته اهتمام به خیریه از ناحیه زنان امری بی‌سابقه در تاریخ نیست. سید ابوالفضل رضوی در کتاب جامعه و تجارت در عصر مغولان از خواتین و بانوان مشهوری چون ترکان خاتون، تغلق خاتون، ابش و بغداد خاتون نام می‌برد که اهتمامی مثال‌زدنی به امر خیرات و موقوفات داشتند.

3. فعالیت‌های خیرخواهانه در عصر مشروطه با محوریت مجلس در احداث یتیم‌خانه

 مریض‌خانه‌ها، مدارس، تمهید نهادهایی برای دستگیری از غارت‌شدگان و قحطی‌زدگان است. ذیل این سنخ فعالیت‌ها مجلس از آبروی خود برای جلب کمک‌های مردم و افراد خیّر استفاده می‌کرد؛ وگرنه در این راستا کمترین وجهی از محل درآمدها و خزانه دولت به چنین کارهای خیرخواهانه‌ای تخصیص می‌یافت.

4. خیریه به‌مثابة فعالیت جانبی احزاب

نمونة دیگری برای مقایسة گرایش به امور خیریه‌، بررسی‌ رفتار احزاب و گروه‌های سیاسی در قبال موضوع خیریه است. در عصر مشروطیت‌ یکی از رفتارهای مرسوم بین گروه‌ها و احزاب، مشارکت در امور خیریه و یاری‌رسانی به‌ مردم‌ در‌ حوادث و بلایای طبیعی یا ناشی از جنگ بود.

در عصر پهلوی به تعبیر کیان تاجبخش خیریه‌ها‌ از منشأ (غالباً) مردمی خود جدا شدند و به دولت متصل گردیدند. این روند با وقفه‌ای در حدود ده‌سال ، در دهه‌های بعدی با قدرت و قوّت هر چه تمام‌تر ادامه‌ یافت‌. به‌شکلی که در پایان دورة مورد بررسی، حضور خـیریه‌های مدرن غیردولتی در جامعه به‌شدت کمرنگ شد و در مقابل خیریه‌هایی با منشأ دولتی یا وابسته به دولت نقش‌ اساسی‌ و فراگیری را در جامعه ایفا کردند (همان). 

از جمله مؤسسات خیریه این عصر، می‌توان بنیاد پهلوی و جمعیت خیریه فرح پهلوی را نام برد که خدمات گسترده‌ای را پوشش می‌داد و بودجة کلان آن عمدتاً از محل عوارض شهرداری‌ها تأمین می‌شد. مبسوط الید بودن پهلوی‌ها، به‌ویژه پهلوی دوم باعث شد حجم مؤسسات و فعالیت‌های خیریه عمدتاً با ماهیت و مقاصدی مدرن از ناحیه حکومت، خاصه ذیل سیاست «انقلاب شاه و ملت» گسترشی فوق‌العاده به خود بگیرد. 

اگر در اعصار سنتی فعالیت‌های خیرخواهانه اجتماعی بیشتر با عنوان موقوفات شناخته می‌شوند و در عصر مشروطه و پهلوی با عنوان انجمن‌های خیریه، در دورة جمهوری اسلامی این عبارت «سازمان‌های مردم نهاد» یا سمن‌ها است که به صورت رسمی و غیررسمی ناظر بر فعالیت‌های خیرخواهانه اجتماعی است. نمی‌توان یک سازمان مردم‌نهاد را لزوماً مساوی با تأسیسات و تشکل‌های خیریه گرفت؛ چه اینکه بسیاری از این مؤسسات که همزاد عصر «تشدید مدرنیته» و جهانی‌سازی محسوب می‌شوند، فعالیت‌هایی فراتر از کنش‌های خیرخواهانه دارند و قاعدتاً اکنون در عصر جمهوری اسلامی بر تعداد آن‌ها افزوده شده است. 

از مهم‌ترین این سازمان‌ها می‌توان انجمن خیرین مدرسه‌ساز را نام برد. بنا به گفته رئیس این انجمن ۳۴ درصد از تمامی مدارس موجود در ایران توسط اعضای انجمن خیرین مدرسه‌ساز بنا نهاده شده‌اند و در حال حاضر بیش از نیمی از مدارسی که هرساله در ایران ساخته می‌شود، توسط این انجمن تهیه و ساخته می‌شوند. 

ایرانیان ساکن کشورهای دیگر نیز ضمن ارتباط با انجمن خیرین مدرسه‌ساز، فعالیت چشمگیری در ساخت مدرسه در ایران داشته‌اند. ایرانیان ساکن امارات متحده عربی و دیگر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نیز تا سال ۱۳۸۶ بیش از ۷۷۵ مدرسه در استان‌های جنوبی ایران، به‌ویژه استان‌های فارس، بوشهر، خوزستان و کهکیلویه و بویراحمد احداث کرده‌اند. ستاد دیه، جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها، خانه بیماران E B، از دیگر سمن‌هاست. 

تأسیس و گسترش سازمان‌های مردم‌نهاد با محوریت فعالیت‌های خیریه در جمهوری اسلامی، صرف‌نظر از آسیب‌ها و عوارض آن، حرکت مبارکی است که تجهیز و تقویت آن‌ها عنایتی ویژه می‌طلبد. سمن‌ها می‌توانند بار دولت‌ها را کم کنند.

در جمهوری اسلامی با اینکه نمی‌توان نقش سمن‌ها را نادیده گرفت، بخش اصلی فعالیت‌های خیریه با محوریت دولت انجام می‌شود. به گفتة کارشناسان بخش اندکی از بودجه کمیته امداد امام خمینی از محل کمک‌های مردمی است؛ کمک‌هایی که از محل نصب و توزیع حدود هشت میلیون صندوق صدقه فراهم می‌شود. 

مطابق آمار سال 1392 وجوهات اهدایی به صندوق‌ها حدود یکصد و هشتاد میلیارد تومان بود. در ایران امروز علاوه بر کمیته امداد امام خمینی که ماهیت دولتی ـ مردمی دارد می‌توان از مؤسسات دولتی چون بنیاد پانزده خرداد، ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، بنیاد شهید انقلاب اسلامی، بنیاد برکت، سازمان هلال‌احمر، سازمان اوقاف و امور خیریه و سازمان بهزیستی کشور نام برد. که هریک در جای خود بخش قابل توجهی از امور خیریه کشور را بر عهده دارند.

آسیب‌شناسی

فعالیت مؤسسات خیره در ایران مبتنی بر سنت‌های دینی، ارزش‌های متعالی فرهنگی و پیشینه‌ای آبرومند است؛ ولی امروزه در دنیای معاصر سهم ایران در کنش‌های خیرخواهانه در مقایسه با دیگر کشور‌ها بسیار کمتر است. 

اگر در برخی کشورها چیزی حدود پانزده درصد تولید و اشتغال مربوط به اقتصاد خیریه است، در ایران این مقدار بسیار پایین‌تر است. مطابق شاخص دهش جهانی که یک گزارش سالانه است و توسط «بنیاد کمک‌های خیریه» با ارجاع به آمارهای موسسه گالوپ و از میان 140 کشور در انگلیس منتشر می‌شود، در مقایسه با دیگر کشورها ایران در جایگاه 52 قرار دارد که نظر به پیشینة پرافتخار نیک‌خواهی ایران، جایگاه مناسبی نیست. خیریه در ایران امروز ترکیبی از سه شکل متفاوت است:

1. نهاد وقف که بزرگ‌ترین و مؤثرترین این نهادهاست. وقف میراث تاریخی کهن محسوب می‌شود.

2. انجمن‌های خیریه که رقم و عدد آن‌ها چشمگیر است.

3. انجمن‌های مردم‌نهاد یا سمن‌ها.

مقالة حاضر نظر به این تفاوت‌های شکلی و ماهوی سعی دارد آسیب‌ها را در هر حوزه برشمارد. 

1. آسیب‌ها در حوزه وقف

جوادی آملی همواره در دیدارها و سخنان خود ضمن ارج نهادن به سنت وقف معتقد است: «هر چند سازمان اوقاف و امور خیریه در احیای موقوفات توفیق نسبی داشته است، رسالت این سازمان فقط احیای موقوفات نیست، بلکه باید نسبت به احیای وقف اهتمام بیشتری داشته باشد و این سنت را احیا و زنده کند». به تعبیر ایشان سازمان اوقاف و امور خیریه وقتی موفق است که وقف را احیا کند، نه صرفاً موقوفات را. 

اگر موفق شویم کسی زمین یا خانه‌ای را وقف کند، این را باز نمی‌گویند احیای وقف؛ چون از این کارها قبلاً فراوان بود و این هم به احیای موقوفات برمی‌گردد. اگر کسی به‌جایی برسد که چیزهایی که قبلاً وقف نمی‌کردند، اکنون وقف کنند؛ این می‌شود احیای وقف. اگر ما به آن مرحله والا نرسیدیم، لااقل به این مرحله میانی برسیم که مردم، وقف را به‌عنوان یک عمل دینی بپذیرند و انجام دهند. 

جوادی آملی علاوه بر مسئلة جابجایی اولویت‌ها، دو آسیب عمده را متوجه فعالیت‌های ناظر بر وقف می‌داند. اولین آسیب فقدان یک کار علمی و تعریف دقیق از وقف است؛ واقعیتی که به تعبیر ایشان می‌تواند باعث تحول در سنت حسنه وقف شود. 

دوم اینکه به زعم ایشان از جمله مشکلات مبتلابه موقوفات عدم وجود درک علمی و روزآمد از این سنت حسنه است؛ چراکه عدم درک روزآمد از امور باعث انجماد و بی‌تحرکی آن می‌شود. آیت‌الله جوادی وقف را صدقه جاریه و پویا بیان می‌دارد و به واقفان توصیه می‌کند در انشای صیغه وقف، کاربری خاصی را در نظر نگیرند تا اینکه متولیان بعدی مجبور نباشند در مدار بسته و جامدی حرکت کنند؛ زیرا قوام وقف به جریان و پویایی آن است؛ لذا بیان می‌دارد که واقفان نحوة بهره‌برداری از موقوف را مطلق و آزاد قرار دهند چون آنچه باید از طلق بودن به در آید و مقیّد و بسته شود خود عین است نه بیش از آن.

عسکر آرمون و عبدالله اسدی در مقالة «آسیب‌شناسی فرهنگ وقف در جامعه»، دخالت نابجاي دولت در امور و اموال موقوفه و مدیریت دولتی آن را از آسیب‌های مهم سنت وقف می‌دانند. از این نگاه دخالت دولت در امور و اموال موقوفه، موجب توقف انشاء موقوفات جديد می‌شود. 

بیشتر بخوانید :

 نقش سازمان‌های مردم نهاد در حل مسائل کشور

به تصریح الحورانی، وقف در اصل براي حمايت از نهادهاي آموزشي، بهداشتي يا اجتماعي به‌وجود آمد؛ ولي از آغاز قرن بيستم ميلادي تا نيمة آن، همان هنگام که دولت‌ها دست روي اوقاف گذاشتند، رابطة ميان وقف و اين نهادها قطع شد.
درحالی‌که واقفان و متوليان اصلي وقف به خاطر ارتباط مستقيمشان با مردم، بهتر مي‌توانند بر موقوفات نظارت داشته، عایدات و درآمد آن‌ها را در عرصه‌هاي مورد نياز هزينه کنند.

طاهر مهتابی زیناب نیز در مقالة «آسیب‌شناسی وقف در سه دهة اخیر» دلایل چندی از جمله عدم تنویر و استحکام قوانین که باعث ایجاد روند‌های صعودی در موقوفه‌خواری شده است.
وی عدم وجود نقشة جامع موقوفات کشور که زمینه را برای سوءاستفاده تغییر موارد مصرف برخلاف نظر واقف، و نیز قوانین دست و پاگیر که واقفان را در اهدای موقوفات دلسرد می‌کند، دلایل کاهش اهتمام مردم به موقوفات ذکر کرده است.

2. آسیب‌ها در حوزه انجمن‌های خیریه

آسیب‌شناسی خیریه از چند منظر مطرح می‌شود: یک بُعد به مباحث دینی و اخلاقی و حتی روان‌شناختی ارجاع دارد که مورد مطالعه این پژوهش نیست و بُعد دیگر از منظر اقتصادی و اجتماعی و مدیریتی است که به اختصار بیان می‌شوند.

2.1. آسیب‌های اقتصادی

1. از منظری اقتصادی موفقیت در ادارة مؤسسات خیریه تابعی از کمال دقت در انتخاب و گزینش مدیران و متولیان و نظارت و ارزیابی فعالیت‌های آن‌ها است.
خیریه‌های موفق ـ چه از محل موقوفات و چه از محل کمک‌های جاری ـ شاخص‌هایی چون سابقه کار، توانمندی، دین‌داری، خوش‌نامی، عدالت، امانت، تخصص، نوع کار و مدرک تحصیلی را در انتخاب متولیان دخیل می‌دانند. 

به نظر می‌رسد بخش اساسی مشکلات در ادارة مؤسسه‌های خیریه ریشه در کژگزینی و عدم وجود اطلاعات متقارن در انتخاب مدیران و متولیان داشته باشد.

در علم اقتصاد عدم تقارن اطلاعات معادل انگلیسی Information Asymetry به بررسی و مطالعه معاملاتی می‌پردازد که ذیل آن یک طرف معامله اطلاعات بیشتر یا بهتری نسبت به طرف دیگر معامله دارد که نتیجه ضروری آن عبارت است از عدم توازن قدرت در معاملات. از نمونه‌های این مشکل می‌توان کژکزینی یا انتخاب جانبی و کژمنشی یا انحصار اطلاعات را نام برد. 

اگر چه مسئله عدم تقارن مربوط به اقتصاد خصوصی یا دولتی است، در سال‌های اخیر این مسئله در اقتصاد بخش سوم یا اقتصاد خیریه‌ها جدی تلقی شده است. ازاین‌جهت کارشناسان به اهمیت «عدم تقارن اطلاعاتی» در روابط بین مؤسسات خیریه، موقوفات و... می‌پردازند. 

چالش عدم تقارن اطلاعات جزء مهم‌ترین مشکلاتی است که در مسیر توسعه بخش سوم در ایران و سایر کشورها وجود دارد و به دلیل اینکه در تعاملات نوع‌دوستانهاساس انگیزه‌های فعالیت‌هایداوطلبانه بر مبنای اعتماد شکل می‌گیرد، وجود شفافیت و تقارن اطلاعات نقش اساسی ایفا می‌کند.
برای مثال برای خیرین بسیار مهم است بدانند مبالغ پرداختی آن‌ها دقیقاً در چه مسیری خرج می‌شود و این اطلاعات به آن‌ها به‌طورشفاف گزارش شود. این موارد انگیزه مشارکت را افزایش داده و موجب توسعة بخش سوم خواهد شد.

2. در بسیاری موارد برخی مؤسسات خیریه کالایی را تولید و به مردم عرضه می‌کنند.با اینکه مردم می‌دانند ممکن است کالایی با کیفیت بهتر را با همین قیمت در جای دیگری پیدا کنند، اما چون درآمدهایی که جمع‌آوری می‌شود، صرف کمک به فقرا یا سایر فعالیت‌های نوع‌دوستانه می‌شود، کیفیت کم کالا یا عدم تقارن اطلاعات نسبت به کیفیت کالا را نادیده می‌گیرندو آن کالا را خریداری می‌کنند. 

حتی در برخی موارد کالا در سازمان غیرانتفاعی با قیمت بسیار بالاتری نسبت به بنگاه انتفاعی به فروش می‌رسد، امامردم به دلیل نیت‌ و انگیزه غیرمادی از این سازمان‌هاخرید می‌کنند. نکته اینکه مردم در چنین مواردی  عدم تقارن اطلاعات را به جهت توجه به انگیزه‌های معنوی نادیده می‌گیرند، ولی در نهایت عدم وجود صداقت در چنین روابطی به سلامت کارایی نهاد خیریه صدمه می‌زند.

3. ویژه‌گرایی نوع‌دوستانه به این نکته توجه می‌کند که معمولاً سازمان‌های خیریه به سمت یک نژاد خاص، مذهب خاص، منطقة جغرافیایی خاص یا گروه‌های ایدئولوژیک خاص گرایش دارند و بخش عمده‌ای از کمک‌های خود را به آن‌ها محدود می‌کنند. 

البته در برخی موارد مشکل ویژه‌گرایی به دنبال مشکل عدم کفایت نوع‌دوستی ایجاد می‌شود. زمانی که میزان کالاها و خدمات تولیدشده، برای همة مردم کافی نباشد، سازمان‌هاتصمیم می‌گیرند اولویترا به افرادیبا گرایش‌های مذهبی، ملی و... خاص دهند و پس از آن در صورت توان به بقیه کمک کنند. 

4. صورت‌گرایی نوع‌دوستانه به این معناست که معمولاً در سازمان‌های غیرانتفاعی و خیریه‌ها به مشکلاتی پرداخته می‌شود که مالکان یا مدیران سازمان تشخیص می‌دهند که مشکلات اساسی هستند، نه به مشکلاتی که مردم بیشتر متقاضیآن هستند و آن را مهم می‌دانند. 

مثلاً سازمان‌های غیرانتفاعی کالاهای عمومی را تولید می‌کنند که سهامداران یا مالکان فکر می‌کنند مشکل اساسی مردم کمبود این کالاست، اما در واقع مردم بیشتر متقاضی نوع دیگری از کالاهای عمومی هستند. به‌طورمثال ممکن است خیرین به دنبال برنامه‌های مذهبی یا اجرای هنری و... توسط سازمان خود باشند، درحالی‌که مردم بیشتر نیازمند کالاهای غذایی و پوشاك هستند و ترجیح می‌دهند سازمانی با این گرایش تأسیس شود.

5. یکی دیگر از ضعف‌های مؤسسات اقتصادی خیریه اینکه این نوع سازمان‌ها بیشتر دنبال استفاده از کارگران وکارمندان غیرحرفه‌ای و آماتور هستند. در واقع بیشتردنبال کارگرانی با تعهد کاری هستند و کمتر به دنبال کارگران متخصص و حرفه‌ای هستند. بنابراین معمولاً سطح کیفی خدمات و کالاهااز حد دانش روز دنیا پایین‌تر خواهد بود.

2.2. آسیب‌های اجتماعی و مدیریتی

نقد‌هایی که از منظر اقتصادی متوجه نهادهای خیریه می‌شود، بیشتر مقولاتی چون اشتغال و تولید را شامل می‌شود؛ ولی در بُعد اجتماعی نهاد خیریه واقعیتی تلقی می‌شود که با گستره‌ای از روابط اجتماعی چون نهاد اخلاق، مدیریت و جامعه‌شناسی نیکوکاری مرتبط می‌شود که در ذیل، موارد مهم آن‌ها به‌طور خلاصه ذکر می‌شود.

1-عدم وجود بانک اطلاعات منسجم و فراگیر، صحیح و قابل اعتماد که مبنای برنامه‌ریزی باشد تا بتوان بهتر به عملکردها و خدمت‌رسانی‌ها توجه کرد. فقدان یک برنامه جامع کارآمد در این حوزه باعث شده است مشکل توزیع خیرات بسیار بیشتر از مسئله تجمیع خیرات باشد چنانکه این مشکل در زمان کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان بم ، منجیل و کرمانشاه بسیار به چشم می‌آمد.

2. نگاه کارفرمایانه دولت به مؤسسات خیریه به جای آموزش شیوه‌های مطلوب خدمت‌رسانی و معرفی مدیران توانمند.

3. لزوم تخصصی دیدن فعالیت خیریه، چراکه این امور نیز به‌تبع تحولات صنعتی از وضعیت ساده و سنتی خارج شده است.      

4. نبود زیرساخت‌های لازم که بتوان به نحو مطلوب كنش‌هاي خيرخواهانه را سازمان‌دهی نمود. این سنخ مشکل را می‌توان هنگام بلایای طبیعی چون زلزله‌ها مشاهده کرد. اين مشكل فقط مختص سازمان دادن كمك‌گيرنده نيست، بلكه سازمان‌دهی نيكوكاران برحسب تخصص و توانمندي آنان نيز بسيار مهم است.
5. مدیریت سنتی و قدیمی مؤسسات خیریه بر مبنای شخص‌محوری که نمی‌تواند اسناد و مدارک شفافی را به ناظران و بازرسان معرفی کند. این باعث می‌شود مراجع صدور مجوز با تصور اینکه شخص مدیر از معتمدین و بازاریان شهر است، حضور خود را در مجموعه کمرنگ‌تر می‌کنند.

6. وجود انجمن‌های خیریه فاسد و سودجو که در فقدان نظارت رشد و نمو یافته‌اند. مطلبی که شمس‌الدین درویشی، معاون مشارکت‌های مردمی و مؤسسات خیریه سازمان بهزیستی کشور بر آن تصریح کرده است. 

7. تخصیص بخش قابل توجهی از هدایای خیریه به عاملان. روح‌الله گلزاری، کارشناس اوقاف و امور خیریه، این تخصیص‌های وجوهات مردمی به عاملان را ناشی از تفسیر ناصحیح آیه  60 سوره توبه می‌داند، درحالی‌که این آیه در مورد وجوه زکات است، نه صدقات مستحبی.

3. آسیب‌شناسی فعالیت سمن‌ها در جامعه ایران

فرایند جهانی شدن اشکالی سازمانی از تولید و تجارت و روابط انسانی را به دنبال داشت که نتیجة ضروری آن عبارت بود از تعمیق شکاف‌های بین فقیر و غنی در گستره‌ای جهانی، تضعیف سنت‌های بشری، تسریع تفرد و گسیختگی اجتماعی. جهانی شدن محتوی مخاطراتی بود که فقط چیزی از جنس خود آن می‌توانست از پیامدهای منفی آن بکاهد. 

ازاین‌جهت سازمان‌های غیردولتی یا سمن‌ها با تأکید بر مسائل بشردوستانه اعم از فقرزدایی، مبارزه با بی‌سوادی، بیماری، متوجه کردن مردم به محیط‌زیست، توجه به سالمندان، افراد ناتوان، گروه‌های قومی و مسائل حقوق بشر... تشکیل شده‌اند. البته فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد اعم از کنش‌های نیکوکارانه و خیریه است. 

بعضی از سازمان‌های مردم نهاد برای فشار بر سیاسیون، لابی‌گری، و تعقیب منافع گروهی تشکیل می‌شوند. با این حال می‌توان سمن‌ها را به تسامح معادل سازمان‌های خیریه دانست. 

بودجة سازمان‌های مردم‌نهاد از محل کمک و هدایای مردمی، وقف، حبس و کمک‌های دولتی فراهم می‌شود. امروز در ایران سمن‌ها گستره وسیعی از خیریه‌ها، انجمن‌های نیکوکاری، بخش سوم یا هر عنوانی با همین مضمون را به خود اختصاص داده‌اند. امروزه تشکل‌های دانشجویی، گروه‌های خویشاوندی، هنرمندان، ورزشکاران، صاحبان صنایع و تجارت، روحانیون و... فعالان این عرصه محسوب می‌شوند. 

این حجم گسترده از سمن‌ها بدون آسیب و عوارض در جامعه نیمه‌سنتی و نیمه‌مدرن ایران نیست که برخی از مهم‌ترین این آسیب‌ها عبارتند از: 

1. دامنه‌دار بودن اشکال دستوری تأسیس سمن‌ها که با قطع کردن اتصال این سازمان‌های خیریه با بسترهای اجتماعی ماهیت آن‌ها را مخدوش می‌کند. درحالی‌که سمن‌ها نیازمحور هستند و باید بر اساس نیاز جامعه و از درون دغدغه‌های شهروندان بجوشند. 

2. پاره‌ای منتقدین بر این باورند که سمن‌ها سازمان‌هایی مدرن تلقی می‌شوند که در فرهنگ و ارزش‌های اجتماعی غرب ریشه دارند. از این نگاه سمن‌ها نیازمندی‌ها را بر اساس هنجار‌های غربی تعریف می‌کنند که باعث بی‌ثباتی اجتماعی می‌شوند. 

سنتی‌اندیشان می‌گویند سمن‌ها باعث جابجایی اولویت‌ها شده‌اند. آن‌ها مسائلی چون برابری زنان، دفاع از زندانیان سیاسی و مواردی از این قبیل را مطرح می‌کنند، درحالی‌که باید به مسئلة فقر و نارسایی‌های اجتماعی بپردازند.

3. یکی از آسیب‌هایی که ذیل نگاهی رسمی برجسته می‌شود، عبارت است از قوام این تلقی که سمن‌ها باعث انتقال اطلاعات به سازمان‌های بین‌المللی و سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه می‌شود. از این نگاه تشکل‌های مردم‌نهاد تشکل‌هایی نااهل تلقی شده‌اند که مقدمات نقض حاکمیت جمهوری اسلامی را فراهم می‌کنند.

4. وابستگی به احزاب سیاسی از جمله دیگر آسیب‌های مطرح شده است. منتقدان معتقدند احزاب، با نفوذ در سمن‌ها، فعالیت آن‌ها را که ‌باید صرف امور خیریه شود، مخدوش می‌کنند و باعث می‌شوند سازمان‌های مرد‌م‌نهاد به سمت سیاسی شدن پیش روند (همان).

5. تبدیل‌شدن برخی از سمن‌ها به مستمسکی برای دست یازیدن به کمک‌های دولتی. به باور یکی از کارشناسان، این روزها در کشور ما بعضی از سازمان‌های غیردولتی تبدیل به‌نوعی مؤسسة انتفاعی خانوادگی شده‌اند که عده‌ای جوان یا افراد فاقد شغل و تخصص را درون خود ساماندهی کرده و منبع درآمدشان کمک‌های بلاعوض سازمان‌های دولتی است.

6. تن دادن سازمان‌های مردم‌نهاد به اجرای پروژه‌های سلیقه‌ای و غیرکارشناسی برخی مدیران سازمان‌های دولتی که صرفاً برای تأمین برخی هزینه‌های مالی این تشکل‌ها انجام می‌شود. واقعیتی که باعث رشد فردگرایی و منفعت‌طلبی میان اعضا می‌شود.

7. مهم‌ترین آسیبی که در این خصوص مطرح می‌شود، بي‌اعتمادي تاريخي ميان دولت و سمن‌هاست که اجازه نمي‌دهد دولت دست سمن‌ها را براي اقدام مستقل و مؤثر به امور خيریه باز گذارد و همواره مي‌خواهد آنان تحت نظارت و مديريت دولت باشند، درحالي‌كه در جوامع توسعه‌يافته، نه دولت چنين خواستي دارد و نه سمن‌ها اجازة اين كار را مي‌دهند.

 اهداف خیرخواهانه 

1. بسترسازی برای رشد مؤسسات خیریه

عصر جدید عصر تخصصی و پیچیده‌تر شدن امور است. دیگر نمی‌توان سیاست را برحسب پاره‌ای سنت‌ها، متاع صنف یا گروه خاصی دانست. حداقل در امور اجرایی که ممزوج با انبوهی از فنون و تکنولوژی‌های علمی است و تخصص‌هایی در سطح کلان ایجاب می‌کند، دولت‌ها دیگر نمی‌توانند به‌تنهایی بار مسئولیت جوامع خود را به دوش بکشند. 

این بدین معنا نیست چنین سازمان‌هایی باید به مدد دولت‌ها تأسیس شوند. دولت فقط می‌تواند از گذر تمهید جوی دموکراتیک زمینة شکل‌گیری سرمایة اجتماعی را که مبتنی بر اعتماد و درک متقابل افراد جامعه است، فراهم آورد. به‌تبع می‌توان از پتانسیل‌های گستردة مردم به‌عنوان عناصر اصلی سازندة اجتماع استفاده نمود. به عبارتی، دولت به جای اینکه معبری بگشاید، ‌باید موانع پیش روی را بر دارد. این بدین معنا نیست که دولت‌ها نقش ایجابی ندارند. 

در تاریخ معاصر غرب معافیت‌ها و مشوقات مالیاتی در توسعة انجمن‌های خیریه مؤثر بوده است. تجربة برخی کشورها نشان می‌دهد بخش اصلی از بار مسئولیت‌ها عمدتاً بر دوش گروه‌های مردم‌نهاد خیریه است. اکنون در آمریکا بیش از دو میلیون سمن خیریه‌محور وجود دارد و همین مقدار هم در هند (به نقل از ویکی‌پدیا). به نظر می‌رسد شفافیت‌های مالی، جامعه‌بنیان بودن این مؤسسات و عمل در چارچوب کنش‌های ارزشی عام‌نگر، در توانایی و اعتبار این مؤسسات سهیم بوده باشد. 

2. اتصال به مؤسسات و نهادهای بین‌المللی

اکنون در سطوح جهانی نهادهای بین‌المللی با مقاصد خیریه زیادی وجود دارد. دولت‌ها، به‌ویژه دولت‌های فقیر که در مراحل ابتدایی توسعه هستند، می‌توانند بدون اینکه درگیر قواعد آن‌ها شوند، بهترین استفاده را از آن‌ها ببرند. نمی‌توان منکر رویه‌های سوگیرانه و مخدوش پاره‌ای از این نهادها شد. 

با این حال سوءرفتار و کج‌کارکردی که جسته و پراکنده از مؤسسه‌های خیریه گزارش می‌شود، نباید باعث نادیده گرفتن کلیت آن‌ها شود. اگرچه خوش‌بینی کودکانه مورد قبول موازین عقلی نیست، بدبینی هیستریک نتایجی به مراتب بدتر دارد. نباید فراموش کرد خود ما مقصد بسیاری از کمک‌های خیرخواهانه بشری در تاریخ معاصر بوده‌ایم. 

3. توجه به اهمیت نظارت

مهم‌ترین راهکار برای جلوگیری از بروز کژمنشی، نظارت بر حسن فعالیت‌های ازقبل‌ تعیین‌شده توسط مراجع ذی صلاحی هر نوع ناظر معیّن است. این راهکار از قدیم با تعیین ناظر برای ارزیابی عملکرد متولیان در وقف‌نامه‌ها عملی می‌شده است و حتی واقف برای ناظر حق‌الزحمه‌ ایاز موقوفه تعیین می‌کرده‌اند. 

در قوانین مصوب نیز این راهکار رسمیت یافته است. بر اساس مادة 33 آیین‌نامة اجرایی قانون تشکیلات و اختیارات سازمان اوقاف و امور خیریه، برایموقوفات حق نظارت (اعماز ناظر شخص یا سازمان برای نظارت بر اعمال متولی یا سرمایه‌گذار و...) به همان میزانی است که در وقف‌نامه ذکر شده است و درصورتی‌که مقدارحق نظارت در وقف‌نامه مشخص نشده باشد، تا پنج درصد از درآمدهای خالص سالیانه موقوفه می‌تواند به نظارت اختصاص یابد. 

البته این درصد نیز بر اساس وضعیت خاص موقوفه قابل تغییر است. تعیین این رقم نشان‌دهندة اهمیت نظارت در ایجاد کارایی بهره‌برداری از اموال موقوفه در نظر قانون‌گذاراست.

نظارت و ارزیابی عملکرد، از جمله راهکارهای متعارف برای افزایش بازدهی و کارکرد مطلوب مؤسسات خیریه است.گرفتن گزارش‌های ماهانه عملکرد از متولیان، سرمایه‌گذاران، مستأجران و حتی کارکنان و وجود نهادهای نظارتی در مؤسسات خیریه و تأیید گزارش‌هایعملکرد سالانه، سبب شکل‌گیری اعتمادبیشتر بین مردم و این مؤسسات می‌شود و مشکل کژمنشی نیز کمتر می‌شود و درآمدهای حاصله به‌طور دقیق‌ترو کاراتر خرج شود.

4. اهمیت علامت‌دهی و تعیین رتبه مؤسسات خیریه

دیگر موضوع در خصوص «به کارکردی» مؤسسات خیریه بحث علامت‌دهی به این مؤسسات است. این شاخص‌ها مشتمل بر مواردی چون تعدادافراد تحت پوشش، گسترة ارائه خدمت، شفافیت عملکرد، کیفیت خدمات، میزان درآمدها، بازدهی، حسن شهرت، نیروی انسانی... می‌باشند. 

توجه به شاخص‌های فوق است که یک موسسه با علامت عالی، متوسط یا ضعیف شناخته می‌شود. در زمانی که به دلیل اطلاعات ناکامل، یا نامتقارن مشکل کژگزینی وجود دارد، اگر طرف مطلع قراردادی را پیشنهاد دهد، باید ازعلامت‌دهی استفاده نماید. از این حیث مؤسسات خیریه بهتر است با گزارش دهیمنظم و شفاف‌سازی عملکرد این علامت‌هارا ارائه دهند.

5. لزوم تنظیم قرارداد

تنظیم قرارداد از جمله سازوکارهایی محسوب می‌شود که تا حدی راه را بر سوءاستفاده‌های احتمالی می‌بندد. برای تنظیم قراردادبین واقف و متولی باید همة موارد و بندهای مورد نیاز جهت دستیابی به نتیجة مناسب در آن لحاظ شود. برای مثال در وقف‌ نامه شروطی برای واقف در نظر می‌گیرد و همچنین کارکردهایی را برای درآمدهای به‌دست‌آمده از موقوفات مشخص می‌سازد که به استنادآن متولی دیگر نمی‌توانددرآمدهای موقوفه را خرج مواردی جز نیت واقف کند.

6. گره زدن منافع متولی با مؤسسه خیریه

 همچنین یکی از بندهایی که در قراردادبین متولی و موقوفه یا واقف بسته می‌شود، این است که درآمد متولی وابسته به درآمد موقوفه می‌شود. یعنی متولی هر قدر تلاش کند با افزایش کارایی و کاهش هزینه‌های بیجا سود و درآمد موقوفه را افزایش دهد، در حقیقت منافع خود وی نیز بیشتر می‌شود. 

مثلاً بر اساس مادة 33 آیین‌نامةاجرایی قانون تشکیلاتو اختیارات سازمان اوقاف و امور خیریه، برای موقوفات حق تولیه (درآمد متولی) می‌تواند معادل ده درصد درآمد خالص سالیانة موقوفه باشد. یعنی هر قدر درآمد موقوفه افزایش یابد، درآمد متولی نیز افزایش خواهد یافت. 

برای اطلاعات نامتقارن موجود بین واقف یا متولی (ادارةاوقاف) با سرمایه‌گذار نیز انعقاد قراردادهای مشارکت در سود می‌تواند همان سازگاری انگیزشی را ایجاد کند. به این معنی که منافع سرمایه‌گذار با منافع موقوفه گره می‌خورد. 

یا در اطلاعات نامتقارن بین واقف یا متولی و بهره‌برداران می‌توان در پایان دورة اول با ارزیابی عملکردوی، صلاحیت تداوم انعقاد قرارداد را تعیین کرد. در این مورد این خوش‌نامی و اشتهار به حسن است که سلامت عملکرد را به دنبال دارد. 

حتی در خیریه‌ها افراد می‌توانند هنگام عضویت و پرداخت‌های ثابت، برایانجام فعالیت غیرانتفاعی خود قراردادی تنظیم کنندکه بر اساس آن تمام مال مربوطه صرف نیت خیرخواهانه‌ای شود که مد نظر کمک‌کننده بوده است. یعنی معمولاً مردم نگران این هستند که این اموال صرف کارمندان، هزینه‌های مبادلاتی، ناکارایی‌ها و... شود؛ لذااز کمک‌های بزرگ خودداری می‌کنند.

۷. استفاده از پتانسیل فرهنگ و هنر

موضوع دیگر استفاده از هنر در راستای اهداف خیرخواهانه است. امروزه سینما و تلویزیون نقشی کانونی در شکل‌دهی به رفتار انسان‌ها دارد؛ واقعیتی که نمی‌توان از کنار آن بی‌توجه گذشت. در دنیای ما این صنعت فیلم است که بخشی اساسی از ناخودآگاه ما را جهت می‌دهد. 

یک کلیپ کوتاه، یک فیلم سینمایی، یک سریال، چه به صورت مستقیم و چه مستتر، می‌تواند به‌راحتی احساسات ما را تحریک کند، تنفر یا محبت ما را برانگیزاند. بی‌اغراق نیست بگوییم حجم گسترده‌ای از کمک‌هایی که متوجه خیرات می‌شود، به تأثیر از رسانه است. نه فقط هنر، بلکه هنرمندان، ورزشکاران و سرشناسان اجتماعی می‌توانند به‌مثابة سرمایه‌هایی برای جلب خیریه‌ها استفاده نمود. 

تاریخ معاصر ایران مملو از پیشگامی هنرمندان در جلب کمک‌های خیریه است. پیشگامی مرحوم تختی برای جمع‌آوری کمک‌های مردمی جهت امدادرسانی به آسیب‌دیدگان زلزله بویین زهرا، تجمع هرساله هنرمندان در شیرخوارگاه آمنه و حتی تأسیس نهادهای خیریه توسط ورزشکاران و هنرمندان، از مصادیق این تأثیرگذاری است.

در پایان این نکته را یادآور می‌شوم ذیل نگاهی اسلامی نیک‌خواهی در اشکال مختلف آن متوقف و محدود بر مذهب و ملتی خاص نیست. حضرت امام خمینی رضوان‌الله علیه در کتاب‌های فقهی به‌طور کامل و در باب وقف مباحثی را مطرح کردند که بر وسعت نظر چشم‌اندازهای اسلامی دلالت دارد. 

از جمله نظرات امام که به صورت شاخص مطرح شده بحثی است که در فقه با عنوان این که آیا می‌توان موقوفه‌ای را برای کفار وقف کرد یا نه، بعضی معتقدند که وقف بر کافر جایز نیست ولی شخصیت‌هایی مانند محقق و مانند سید محمدکاظم طباطبایی صاحب عروه‌الوثقی و همچنین حضرت امام معتقدند وقف بر کافر جایز است یعنی می‌توان موقوفه‌ای را مسلمانی وقف کند و شرط کند که درآمد این موقوفه صرف کفار مریض یا فقیر شود یا برای تحصیل علم و دانش فرزندان مسیحی، یهودی به کار رود این‌چنین وقف‌هایی ازنظر امام صحیح است و لازم الوفاست.

تعریف سازمان مردم‌نهاد در «آیین‌نامه اجرایی تأسیس و فعالیت سازمان‌های غیردولتی»: «سازمان غیردولتی به تشکل‌هایی اطلاق می‌شود که توسط گروهی از اشخاص حقیقی یا حقوقی غیرحکومتی به صورت داوطلبانه با رعایت مقررات مربوطه تأسیس شده و دارای اهداف غیرانتفاعی و غیرسیاسی می‌باشد. 

موضوع فعالیت سازمان مشتمل بر یکی از موارد علمی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی، هنری، نیکوکاری و امورخیریه، بشردوستانه، امور زنان، آسیب‌دیدگان اجتماعی، حمایتی، بهداشت و درمان، توانبخشی، محیط زیست، عمران و آبادانی و نظایر آن، یا مجموعه‌ای ازآنها می‌باشد.

هدف این مؤسسه ارائة بینش و تصوری پیرامون اهداف و ماهیت دهش‌های نیکوکارانه در کشورهای مختلف است. اولین آمار در سپتامبر 2010 منتشر شد و آخرین آن در نوامبر 2016. در شاخص اخیر میانمار در صدر قرار دارد، ایالات متحده در جایگاه دوم و کشور چین در مرتبه صد و چهلم. این آمار که به صورت رندم از مصاحبه با صد و پنجاه هزار نفر بالای پانزده سال در سراسر جهان فراهم می‌شود، این پرسش را مطرح می‌کند:

در طول ماه گذشته کدام‌یک از اقدامات خیرخواهانه زیر را انجام داده است:

الف) کمک به یک غریبه یا شخصی که نمی‌دانند دریافت‌کننده کمک چه کسی است؛

ب) تخصیص پول به یک مؤسسه خیریه؛

ج) تخصیص داوطلبانه و مجانی وقت برای یک مؤسسه خیریه.

این مطلب برداشت و خلاصه‌ای از مقاله "نهاد‌های خیریه در ایران ، فرصت‌ها و چالش‌ها" نوشته "ولی محمد احمدوند و رضا خراسانی" است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده‌ و در سیویلیکا منتشر شده است.