پیدایش فردگرایی توأم با تحولات تاریخی که به استقرار مدرنیته و صنعتی شدن جوامع انجامید، نفع طلبیهای خودخواهانه و فردگرا، کاهش تعهدات شهروندی و مسئولیت اجتماعی را در پی داشت.
نگرانی از این مسائل باعث توجه مجدد به مسئله عمل جمعی در حوزه عمومی و رفتارها و گرایشهای مقوم آن، ازجمله رفتارهای داوطلبانه و امور خیریه شده است. توجه به سرمایه اجتماعی در سند چشم انداز بیستساله کشور آشکار است.
اما اگر قصد داریم سرمایه اجتماعی را در ایران ارتقا بخشیم، باید توجه داشته باشیم که منابع دست نخورده و بکر دینی در فرهنگ ایران وجود دارد که میتواند انگیزههای قوی و مؤثری برای تولید سرمایه اجتماعی محسوب شود. یکی از این منابع فرهنگی تأکید بر نوعدوستی و خیر و احسان است.
سرمایه اجتماعی چیست؟
سرمایه اجتماعی بهعنوان منبعی جهت تسهیل کنش جمعی تلقی میگردد و این منبع علاوه بر آگاهی و توجه نسبت به امور عمومی اجتماعی-سیاسی(شناخت)، یعنی آگاهی که موجب علاقهمندی و دلنگرانی است، شامل اعتماد(اعتماد عمومی یا تعمیمیافته و اعتماد نهادی-مدنی)، هنجارها و یا رفتارهای معاملهی متقابل(همیاری)که در درون شبکههای اجتماعی عمل میکنند و عناصر ساختاری شبکهها و مشارکت است.
در این تعریف سرمایه اجتماعی دو بعد دارد که عبارت اند از ذهنی–شناختی و رفتاری–مشارکتی.
معرفهای بعد ذهنی-شناختی عبارتاند :
از اعتماد عمومی، اعتماد نهادی و آگاهی و توجه به امور عمومی، سیاسی یا اجتماعی
معرفهای بعد رفتاری-مشارکتی نیز عبارتاند از:
مشارکت خیریه ای، مشارکت مذهبی و مشارکت همیارانه.
بهعبارتدیگر سرمایه اجتماعی و هفت عنصر مفهومی آن شامل آگاهی، اعتماد عمومی، اعتماد نهادی، مشارکت رسمی، مشارکت غیررسمی خیریهای، مشارکت غیررسمی همیارانه و مشارکت غیررسمی مذهبی است. در این نوشته، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و نیز تعهد و تعلق اجتماعی بهعنوان مهمترین مؤلفههای سرمایهی اجتماعی موردتوجه قرار گرفتهاند.
1. انسجام اجتماعی
از دیدگاه بسیاری از دانشمندان رویکرد ساختی-کارکردی، انسجام اجتماعی پایهی نظم اجتماعی را تشکیل داده است و گسترش زمینههای وفاق و همبستگی، موجبات فعالیت و مشارکت گستردهی افراد جامعه را فراهم میآورد.
امیل دورکیم از برجسته ترین نظریه پردازان مبحث انسجام اجتماعی است.
دورکیم، به نقش همبستگی اجتماعی در گسترش و تقویت ارتباطات اجتماعی اشاره کرده و معتقد است هر جا همبستگی اجتماعی نیرومند باشد عامل نیرومندی در نزدیک کردن افراد به هم خواهد بود و باعث تشدید تماسهای آنان و بیشتر کردن فرصتهای ارتباطشان با یکدیگر خواهد شد.
بهعبارتدیگر هر چه اعضای یک جامعه همبستهتر باشند، روابط گوناگون خود را با یکدیگر یا در حالت دستهجمعی با گروه بیشتر حفظ میکنند. با توجه به این رویکرد، میزان انسجام اجتماعی موجود در بین افراد یک جامعه میتواند در میزان مشارکت آنان در امور خیریه تأثیرگذار باشد.
چراکه اگر حس همدلی و یکی بودن در بین مردم قوی باشد، آنان بیشتر تمایل دارند تا برای رفع مشکلات یکدیگر در امور خیریه و داوطلبانه، شرکت کرده و به حل مشکلات جامعه کمک نمایند.
2. اعتماد اجتماعی
یکی دیگر از ابعاد سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی است. اهمیت اعتماد اجتماعی از آن جهت مورد توجه است که این مفهوم با بسیاری از مفاهیم موجود در جامعه مدنی ازجمله مشارکت دارای همبستگی است.
در بعد اعتماد اجتماعی نیز فوکویاما معتقد است که کاهش سطح تعهدات اجتماعی، پایین آمدن میزان مشارکتهای اجتماعی و افزایش آسیبهای اجتماعی، معلول کاهش سطح سرمایه اجتماعی است که در پی آن کاهش سطح اعتماد اجتماعی مردم نسبت به یکدیگر را به دنبال دارد.
هانتینگتون نیز به رابطه بین اعتماد و مشارکت مدنی و اجتماعی توجه کرده و معتقد است اعتماد به یکدیگر از عوامل مؤثر بر مشارکت است. نیوتن اعتماد را این باور در فرد تعریف میکند که دیگران در بدترین شرایط، آگاهانه و عامدانه آسیبی به او نمیرسانند و در بهترین شرایط، به نفع او عمل میکنند.
با اعتماد، روابط اجتماعی محکم و صلحآمیز حفظ میشود که اینها بهنوبه خود پایه و اساس رفتارهای جمعی و همکاریهای سازنده است. مشارکت اجتماعی و عضویت داوطلبانه در سازمانهای غیردولتی و انجمنهای داوطلبانه ازجمله پیامدهایی است که میتوان انتظار داشت در شرایط وجود اعتماد اجتماعی بالا، زمینه مناسبتری برای تحقق پیدا کنند.
3. علق و تعهد اجتماعی
همانطور که اشاره شد در این مطالعه، عنصر تعلق و تعهد اجتماعی نیز از مؤلفههای مفهوم سرمایه اجتماعی محسوب می شوند. کلمن از احساس تعهد و اعتماد بهعنوان دو عنصر اصلی مفهوم سرمایه اجتماعی یاد میکند.
ازنظر کلمن، سرمایه اجتماعی منبعی است که میتواند سطح روابط فردی را به سطح روابط اجتماعی ارتقا دهد. او از اعتماد، اختیار، تعهدات و انتظارات و هنجارها بهعنوان عناصر سرمایه اجتماعی یاد میکند.
بر این اساس، شهروند در قبال برپا شدن عدالت در شهرش، مسئولیت و وظایفی را بر عهده دارد که خود را متعهد به انجام آن وظایف میداند. این احساس تعهد در فرد باعث ارتقای روابط فردی شهروند به سطح روابط اجتماعی میشود و حضور او در عرصههای اجتماعی و مشارکت اجتماعی را گسترش میدهد.
رابرت پاتنام نیز بهتبع کلمن، سرمایه اجتماعی را بهعنوان سازمانی اجتماعی میداند که مشتمل بر شبکهای از روابط و تعاملات توأم با آگاهی و اعتماد اجتماعی است.
تأکید پاتنام بر احساس تعلق و تعاملات اجتماعی بهعنوان دو عنصر اصلی دیگر در مفهوم سرمایه اجتماعی است. وی سرمایه اجتماعی را اساس اعتبار جامعه میداند که از طریق اعتمادسازی، مردم را به تعلقات اجتماعی برای رسیدن به اهداف اجتماعی ترغیب میکند. پاتنام عناصر اساسی سرمایه اجتماعی را احساس تعلق و تعاملات اجتماعی میداند.
با توجه به این رویکرد، احساس تعلق اجتماعی در بین شهروندان نوعی سرمایه اجتماعی محسوب میشود و درصورتیکه این احساس تعلق اجتماعی در بین شهروندان قوی باشد، باعث میشود تا شهروندان، در سازمانها و مؤسسات خیریه بهصورت داوطلبانه در حد توان خود مشارکت نمایند.
سرمایه اجتماعی در اسلام
دین مبین اسلام نیز با عنایت به مفهوم سرمایه اجتماعی، این مفهوم را معرفی میکند. سرمایه اجتماعی مبتنی بر اسلام دارای برخی ویژگیهای خاص است که در آیه شریفه 272 از سوره بقره بیانشده است.
از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. برقراری رابطه با همه(مسلمان و غیرمسلمان) بر اساس خیرخواهی است.
2. روا داشتن هر خیری ذاتاً ارزشمند و مفید برای خود فردِ خیّر است. این اصل، مانع از تبعیض علیه غیرمسلمانان میشود و سرمایه اجتماعی خیر، همگان را فارغ از دین و آیین، از مواهب خود برخوردار میکند.
3. مبنای تولید سرمایه اجتماعی و خیر رضایت خداوند است و نه منافع یا خواست رهبر جمع.
4. منفعت خیر تمام و کمال به فرد میرسد. این امر باعث میشود تا فرد با طیب خاطر و داوطلبانه و خودخواسته اقدام به عمل خیر کند.
5. برقراری رابطه با همه(مسلمان و غیرمسلمان) بر اساس خیرخواهی است.
6. روا داشتن هر خیری ذاتاً ارزشمند و مفید برای خود فرد خیر است. این اصل مانع از تبعیض علیه غیرمسلمانان میشود و سرمایه اجتماعی خیر همگان را فارغ از دین و آیین، از مواهب خود برخوردار میکند.
7.مبنای تولید سرمایه اجتماعی و خیر رضایت خداوند است و نه منافع یا خواست رهبر جمع.
8. منفعت خیر تمام و کمال به فرد میرسد. این امر باعث میشود تا فرد با طیب خاطر و داوطلبانه و خودخواسته اقدام به عمل خیر کند.
نکته مهم این است که در این آیه کریمه سخن از انفاق «مال» نیست بلکه انفاق «خیر» ذکر شده است.
برای مطالعه :
امور خیریه در ایران
فعالیتهای خیریه و نیکوکاری که در هر جامعهای رخ میدهد که همانند پدیدههای دیگر، متأثر از عقاید، ارزشها، فرهنگ و آدابورسوم آن جامعه است. بنابراین کنشهای خیرخواهانه انسانها تا حدود زیادی ریشه در باورها و اعتقادات شهروندان دارد و باورهای فرهنگی و اجتماعی در گرایشهای نوعدوستی و رفتارهای داوطلبانه و نیکوکارانه شهروندان مؤثر است.
برگر معتقد است شهروندان با اعتقادات مذهبی قوی در مقایسه با سایرین، مشارکت بیشتری در فعالیتهای خیریه و کمک به قشرهای آسیب پذیر و نیازمند داشتهاند. علاوه بر این، سالمون در یک بررسی تطبیقی، معتقد است که مکتب اسلام نسبت به بسیاری از مکاتب دینی دیگر، اهمیت زیادی به فعالیتهای نوعدوستی و خیریه میدهد.
در فرهنگ ایرانی، به دلیل گستردگی آموزههای دینی و اخلاقی، زمینه بسیار مساعدی برای تأسیس مؤسسات خیریه وجود دارد تا با بازتولید سرمایه اجتماعی صور متفاوت و متنوعی از خدمات عامالمنفعه را به جامعه ارائه دهند. آموزههای مربوط به نوعدوستی، بخشی از این آموزههاست.
از سوی دیگر خصلت جبرانی موجود در سنت شیعی، عنصر بسیار مهم دیگری است که فرد را به سمت امور خیریه سوق میدهد. مؤمنان با انجام امور خیر میتوانند مشمول رحمت الهی قرار گیرند.
مجموعه این آموزهها به همراه آموزههای اخلاقی و انساندوستانه دیگری که در فرهنگ مکتوب و روایی ایران وجود دارد، شهروند ایرانی را به سمت بازتولید همبستگی و سرمایه اجتماعی از طریق انجام امور خیریه سوق میدهد. اینها همه نکاتی هستند که مشارکت مردمی در امور خیریه را تضمین میکنند و درواقع بهطور مستقیم بر این حوزه تأثیر دارند.
در این رابطه پژوهش جوشواگالپر مبتنی بر فرضیههای پانتام و دیگران در مورد سرمایه اجتماعی طراحی شده و درصدد این آزمایش است که آیا سرمایه اجتماعی در امور خیریه و داوطلبی تعیین کننده است یا نه.
گالپر مطالعه همبستگی میان کمکهای خیریه و سرمایه اجتماعی(همانگونه که پانتام عملیاتی کرده بود) را تائید میکند. دریکی از پژوهشهای پانتام که به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و دیگر خواهی در امریکا میپردازد، نتایج نشان میدهد که روند انجام امور خیر در طول دوره مورد بررسی (از سال 1929 تا 1998) از یک الگوی بامعنا در ارتباط با میزان سرمایه اجتماعی پیروی میکند و تصادفی نیست.
پانتام مینویسد: «نتایج نشان میدهد در امریکا و شاید درجاهای دیگر یک پیشبینی کننده بسیار قوی برای کارهای خیر، سرمایه اجتماعی است». نتایج کار وی نشان میدهد که«مردمی که پول و وقت خود را صرف کارهای خیریه میکنند همان کسانی هستند که سرمایه اجتماعی بیشتری دارند».
تاریخچه خیریه در ایران
خیریه بهعنوان موضوعی اجتماعی، در تمامی جوامع بشری وجود داشته و از دیرباز تاکنون در اشکال مختلفی تجلییافته است. در ایران نیز از روزگاران بسیار دور، خیریهها فعال بودهاند.
سنتها، آدابورسوم،آفرینشهای هنری و رفتارهای فردی و اجتماعی متعددی تحت تأثیر موضوع خیریه و شیوههای گوناگون آن قرار داشته یا به وجود آمدهاند.
طی یک قرن اخیر شاهد پیدایش و فعالیت تعداد زیادی گروههای سازمان یافته و هدفمند درزمینه خیریهها هستیم. این گروه ها در ابعاد مختلف اجتماعی به فعالیت پرداختند.
علاوه بر آن، در طی این مدت دولت نیز خیریه و امور مربوط به آن را به صورتی کاملاً جدی پیگیری کرده و به انحاء و اشکال مختلف در موضوع خیریهها و این بخش از حیات اجتماعی جامعه ایران، حضوری کاملاً فعال داشته است.
بهطور مشخص برای نخستین بار در دهه 1290، یکی از وظایف دولت مدرن رسیدگی به امور خیریه در جامعه و انجام برخی از امور خیریهای توسط دولت بود.
درنتیجه میتوان آن را نقطه شروع بحث خیریههای مدرن در ایران قلمداد کرد. وقوع انقلاب مشروطه، نقش و اهمیت بسزایی در تعمیق و گسترش خیریه به شکل مدرن آن داشت، اما دولت مدرن قدرت گرفته در عصر رضاشاه، خیریههای مدرن را از شکل غالباً مردمی خود جدا ساخت و به دولت متصل کرد.
این روند با وقفهای حدود ده سال(دهه 1320)، در دهههای بعدی با قدرت و قوت هرچه تمامتر ادامه یافت. به شکلی که در پایان دوره پهلوی، حضور خیریههای مدرن غیردولتی در جامعه بهشدت کمرنگ شد و در مقابل خیریههایی با منشأ دولتی یا وابسته به دولت نقش اساسی و فراگیری در جامعه ایفا کردند.
البته شایانذکر است که در طول این مدت شکل دیگری از خیریه ملی مدرن بهصورت تعاملی(دولتی و خصوصی) در ایران وجود داشته است.
پس از انقلاب اسلامی، شکلگیری بنیادها (بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان، بنیاد پانزده خرداد، کمیته امداد و...) یکی از ریشهایترین ابتکارات حکومت محسوب میشود که در آن آمیزهای از آموزههای سنتی شیعی و صورتبندیهای نوین به لحاظ ساختاری، از طریق رجوع به گرایشهای تودهای و مردمی و با جهتگیریهای آمرانه و مشخص گروههای اجتماعی و اقتصادی خاصی از شهروندان باهم ترکیبشدهاند و طی دهههای اخیر گفتمان نسبتاً یکنواختی را دنبال کردهاند.
بیشتر بخوانید :
انواع خیریهها
انواع خیریهها را میتوان با توجه به محتوا و شکل آنها به دو دسته تقسیم کرد :
1. از نظر محتوا
با توجه به مطالعات اولیه میتوان سه نوع خیریه را با توجه به منشأ آنها برشمرد:
1. خیریههای دولتی
2. خیریههای بینابینی(تعاملی)
3. خیریههای خصوصی و مردمی
به نظر میرسد بتوان با تحقیقات گستردهتر، هر یک از عناوین فوق را به زیرمجموعههای دیگری تقسیم کرد.
2. از نظر شکل
پرسش اساسی در این قسمت میتواند این باشد که شکل و سازماندهی خیریههای مدرن چگونه است؟ آیا این نوع سازماندهی در طول زمان ثابت بوده است یا خیر؟
مطالعات نشان میدهد که شکل خیریهها تا حدود اوایل دهه 1320 با تغییرات اندکی ثابت بوده است. اما از اوایل دهه 1320 به بعد شاهد گسترش و تکامل فوقالعاده در سازماندهی خیریهها در ایران هستیم. این تکامل بهجایی رسید که برای نخستین بار در ایران، شبکه ارتباطی کاملاً آگاهانه و سازماندهی شدهای بین سه گونه خیریههای ایران(دولتی، تعاملی و خصوصی) ایجاد شد.
از سوی دیگر، شکل تبلیغات و توجه اصلی خیریهها نیز به سمت زمینهها و گسترههای جدید معطوف شد. ازجمله این گسترهها، کودک و کودکان بودند. فعالیت خیریهها در این زمینه جدید(کودکان)، موفقیتهای بالنسبه مهمتری را نسبت به گسترههای قبلی به وجود آورد.
بههرحال، بحث عزمگرایی در خیریههای ایرانی، بحثی مهم و تأثیرگذار بر روند فعالیت آنان است که با توجه به گزارشها و اسناد موجود میتوان تصویر دقیقی از آن یافت.
عوامل تأثیرگذار بر فعالیت خیریهها در ایران
با توجه به مطالعات اولیه و نتایج بهدستآمده و نیز کلیت سیر تاریخ معاصر ایران و علل و عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی آن، به نظر میرسد بتوان عوامل تأثیرگذار بر فعالیت خیریهها را در ایران به دو دسته کلی تقسیم کرد:
1.عوامل درونی داخل خیریهها
2.عوامل بیرونی
مقصود از عوامل درونی، عواملی هستند که منجر به ایجاد و گردهمایی تعدادی از افراد، سپس تشکیل گروه و سپس روابط درونی افراد با یکدیگر و میزان تحقق اهداف آنها میشود. عوامل بیرونی طیف گستردهای را تشکیل میدهند که اساسیترین عناوین آنرا میباید در مباحث زیر جستجو کرد:
- دولت، قوانین و مقررات، نظارت، دخالت و دیگر رفتارهای دولت نسبت به خیریهها؛
- مذهب و عقاید دینی؛ ازنظر مذهب و افراد مذهبی که بخش اعظم مردم و فرهنگ آنان را تشکیل میدادند، اساساً خیریههای مدرن چه منظر و مفهومی داشته و آیا کمک به آنان مباح بوده است یا خیر؛
- عوامل اقتصادی؛ فقر عمومی، نفت و اقتدار اقتصادی دولت و در مقابل ضعف بنیه مالی خیریهها؛
- عوامل فرهنگی، نوع فعالیتهای خیریهها (زنان و ...)؛
- عوامل متفرقه.
هر یک از عوامل فوق بر دیگری تأثیر داشته و متقابلاً تحت تأثیر برخی از آنها قرار میگرفته است.
ارزیابی کمیته امداد امام خمینی
درمجموع میتوان گفت که کمیته امداد توانسته است با استفاده از تأثیر اقتصادی حاصل از تسهیلاتی که شبکه اعتماد و مؤلفههای فرهنگ شیعی در جامعه ایرانی به وجود آورده است، هزینههای تأمینی و رفاهی و حتی اداری خود را در خدمت به محرومان تا حدی متعادل نگه دارد. اما ازنظر میزان مشارکت شهروندان در بهبود خدمات رفاهی محرومان، میزان مشارکت مردمی در سطوح مختلف تصمیمگیری، مدیریت ستادی و اجرایی و مشارکت در تدوین برنامهها و حتی مشارکت کارکنان در ارتباط با تصمیمسازی همواره با چالشهایی مواجه بوده است.
با توجه به اینکه مذهب شیعه یکی از منابع ایجاد همبستگی و خدمت گذاری در جامعه ایرانی است، کمیته امداد توانسته با ترویج ارزشهایی نظیر مشارکت در رسیدگی به محرومان، صداقت، اعتماد، ایثار و موارد مشابه موجب ایجاد انگیزه در جهت فعالیتهای اجتماعی بالایی در دهههای 1360 و 1370 بین مردم جامعه شود. درعینحال، میدانیم که نظامهای بستهای که دارای ارتباط با محیط بیرون خود نیستند، دارای سرمایه اجتماعی مناسبی نخواهند بود.
بر این اساس، کمیته امداد(حتی اگر دارای تعداد اعضای زیاد، منسجم و دارای اعتماد به یکدیگر باشد) و اگر نتواند با گروههای خیریه دیگر و در اصل نهادهای مدنی فعال در خدمات رفاهی-تأمینی، ارتباط مؤثری برقرار کند، نمیتواند در آینده دارای حیات و رشد طبیعی باشد و از فرصتهای موجود در محیط خود استفاده کند و بهطورقطع به دلیل ناهماهنگی با محیط بیرونی خود دچار مشکلات جدی خواهد شد.
ازنظر ساختار سازمانی کمیته امداد نیز با استناد به نظریه پاتنام، که هر چه ساختار سازمانی افقیتر باشد، موفقیت نهادی آن در مشارکت اجتماعی بیشتر است، چنین نتیجهگیری کرد که تمایل ساختار کمیته امداد به شبکه عمودی یا سلسلهمراتبی، این نهاد را فاقد توان برقراری اعتماد بیشتر مردمی و همکاری اجتماعی در خدمات تأمینی و رفاهی میکند.
دو عامل اساسی این امر یکی غیر موثق بودن و عدم شفافیت جریان اطلاعات در شبکه عمودی نسبت به شبکه افقی است و دوم اینکه هنجارهای تعامل متقابل و مجازاتهای مربوط به تخلف از آن، که مانع فرصت طلبی و سیاسیکاری افراطی میشوند، در شبکههای عمودی برای مدیران ستادی کمتر وضع و کمتر هم اجرا میشوند.
در نهادهای تأمینی مانند کمیته امداد، اعتماد مردمی همکاری را تسهیل میکند و هر چه سطح اعتماد مردمی نسبت به کمیته امداد بالاتر و احتمال مشارکت مدنی در دستگیری تعامل میان کمیته امداد و صدقهدهندگان بیشتر باشد، آنها اطلاعات بیشتری درباره یکدیگر به دست میآورند و انگیزههای بیشتری برای اعتماد به یکدیگر پیدا میکنند.
به نظر میرسد کمیته امداد باید تلاش بیشتری در جهت شفافیت هرچه بیشتر و اطلاعرسانی گستردهتر انجام داده و به دلیل استفاده از کمکهای مردمی تمایل بیشتری به نظارتپذیری از خود نشان دهد.
بهطورکلی در سالهای پایانی برنامه دوم و سالهای ابتدایی برنامه سوم توسعه، اکثر بنیادهای انقلابی و نهادهای برخاسته از انقلاب اسلامی، در عمل وابستگی شدیدی به دولتی شدن از خود نشان دادند.
افزایش در بودجههای دولتی(هزینههای جاری و عمرانی) این نهادها حاکی از ضعف در بازتولید سرمایه اجتماعی در راستای خدمات تأمینی و رفاهی به گروههای هدف هر یک از این نهادها در لایههای مختلف اجتماع است.
بازتولید سرمایه اجتماعی
از مجموع مباحث مطرح شده میتوان چنین نتیجه گرفت که با افزایش انسجام اجتماعی بین افراد جامعه، میزان مشارکت آنها در امور خیریه نیز افزایش مییابد. این نتیجه با نظر دورکیم همسو است و میتوان گفت هر چه اعضای جامعه منسجمتر و همبستهتر باشند، روابط گوناگون خود را با یکدیگر یا در حالت دستهجمعی با گروه بیشتر حفظ میکنند و مشکلات همدیگر را بهتر درک میکنند.
ازاینرو بایستی برنامههای آموزشی مناسب به شهروندان در زمینههای مختلف و ایجاد همدلی و همبستگی بین آنها ارائه شود. از این طریق میتوان با معرفی مفاهیم مشترک به شهروندان، زمینهی ایجاد همدلی و همبستگی بین آنها را فراهم آورد که درنهایت منجر به تسهیل مشارکت آنان در امور داوطلبانه و خیریه میشود که از این طریق بتوانند مشکلات جامعه را رفع نمایند.
در کنار انسجام اجتماعی، هرچه میزان اعتماد اجتماعی نیز در بین شهروندان بیشتر شود، آنان تمایل بیشتری دارند تا برای رفع مشکلات قشرهای ضعیف جامعهشان در امور خیریه داوطلبانه شرکت کنند.
این نتیجه با نظر نیوتن همسو است. بر این اساس مؤسسات خیریه میتوانند با اطلاعرسانی شفاف درزمینه نحوه استفاده از سرمایههای اهداشده و نمایش نتایج کار، این اعتماد را در سطح جامعه و در بین شهروندان ایجاد کند که کمکها و مشارکتهای مردمی در راستای نیات خیّرین و بهدرستی صرف میشود که با این عمل مردم به سمت انجام این امور گرایش پیدا میکنند.
همچنین همسو با نظر پاتنام و کلمن شهروندانی که نسبت به شهر محل سکونت خود احساس تعلق میکنند، درزمینه امور خیریه نیز بیشتر مشارکت دارند. در این مطالعه سرمایه اجتماعی برآیند سه عنصر اعتماد، تعلق و انسجام تلقی شده است لذا تأثیر هر یک از این عناصر بر امور خیریه بهطریق اولی به معنای تأثیر سرمایه اجتماعی بر امور خیریه است.
علاوه بر این، مؤسسات خیریه دولتی همواره موردنقد پژوهشگرانی است که از ساختار مبهم، فقدان آمار و اطلاعات دقیق و شفاف، عدم نظارت دقیق نهادهای دولتی متعارف و عدم شفافیت در جایگاه حقوقی انتقاد دارند.
اتکای این مؤسسات و بنیادها به منابع مالی دولتی و سایر مشکلات(که به برخی از آنها در مورد کمیته امداد امام خمینی اشاره شد)، باعث شده است که کارنامه چندان موفقی از بازتولید سرمایه اجتماعی به دست ندهند. لذا به نظر می رسد، تقویت جامعه مدنی و رشد مؤسسات خیریه مردمنهاد و غیردولتی توان اثرگذاری بیشتری بر رشد و ارتقای سطح سرمایه اجتماعی ایرانیان دارد.
این مطلب برداشت و خلاصهای از مقاله "امور خیریه و سرمایه اجتماعی" نوشته "ساناز میرزایی" است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده و در سیویلیکا منتشر شده است.
دیدگاه خود را بنویسید