وقف یکی از آموزه‌های دین اسلام است که از منظر تاریخی دارای کارکردهای مثبتی در اداره و آبادانی جوامع اسلامی داشته است. با این وجود چالش هایی هم سر راه امور خیریه و وقف وجود دارد که توجه به آن‌ها خالی از لطف نیست.

تاریخچه وقف

به لحاظ تاریخی بسیاری از مساجد، جاده‌های پل ها، رصدخانه‌ها و مراکز علمی و آموزشی طبق الگو و مفهوم وقف تأمین مالی شده‌اند. از جمله آنها می‌توان به مدارس نظامیه، مدرسه موقوفه بنی سعد بخارا و مدرسه اسلامی قرطبه اشاره کرد.
 البته شایان ذکر است که امروزه نه تنها «جوامع اسلامی» بلکه بسیاری از کشورهای اروپایی و توسعه یافته نیز از مقولة وقف حداکثر استفاده را می‌کنند. به نحوی که بخشی از تأمین مالی برخی از دانشگاه‌ها و مراکز مهم علمی جهان از جمله دانشگاه هاروارد از طریق وقف انجام می‌گیرد.
همچنین در میان کشورهای اسلامی نیز برخی کشورها از جمله کشور مالزی توانسته‌اند به نحو بهتری از نعمت وقف بهره ببرند؛ بنابراین مقوله وقف تنها مختص به ایران با چند کشور اسلامی نیست.

 در کشور ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان اوقاف و امور خیریه با حمیت و جدیت بیشتری موضوع وقف را پیگیری کرد. با این حال، کارشناسان این حوزه معتقدند که وقف در کشور ما هنوز هم با چالش‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. به همین منظور برای روشن شدن چالش‌های پیش روی وادی وقف با حجت‌الاسلام سید احمد سجادی، مشاور پژوهشی سرپرست سازمان اوقاف و امور خیریه گفت‌وگو کردیم.

وی در این گفت‌وگو چهار چالش جدی حوزه وقف را «ناآشنایی خانواده وقف با قواعد مختلف در این زمینه»، «مشارکت ندادن مردم در وقف و نبود حمیت ملی در این زمینه»، «اجرا نکردن نیت واقفان در زمینه وقف» و «ناآشنایی عموم مردم با مقوله وقف» عنوان می‌کند.

گفتگو با حجت الاسلام سجادی 

در مورد مشکلات و چالش های حوزه وقف، گفتگویی با حجت الاسلام سید احمد سجادی داشتیم که در ادامه متن کامل این گفتگو را می بینید.

1. به عنوان سؤال اول اگر بخواهید مهم‌ترین چالش‌های حوزه وقف کشور را در چند مورد خلاصه کنید، از چه چالش‌هایی نام می‌برید؟ یعنی مواردی که به نظر شما اقدام اصلاحی برای حل آنها ضروری است.

به نظرم اگر بخواهیم چند چالش جدی برای حوزه وقف در کشور را نام ببریم، شامل موارد زیر هستند:

  • اولین چالش حوزه وقف

 اولین آن ها ناآشنایی مسئولین دست‌اندرکار با چارچوب‌ها، مسائل، وظایف سازمانی اوقاف و وظایف متولیان است. همچنین به این مورد باید نا آشنایی مسئولین وقف با مسائل فقهی و شرعی وقف را نیز اضافه کرد.

 این ناآشنایی که عرض کردم صرفاً مربوط به مسئولین سازمان اوقاف نیست، بلکه شامل خانواده بزرگ وقف می‌شود؛ یعنی علاوه بر مسئولین سازمان اوقاف، متولیان وقف و مستأجران را نیز شامل می‌شود.
به عنوان مثال، همین افرادی که در خانه‌های وقفی زندگی می‌کنند تا چه اندازه با مسائل وقف آشنا هستند؟ چون اکثر این افراد با مسائل وقف آشنا نیستند.

بسیاری از اوقات از پرداخت اجاره سرپیچی می‌کنند و آن را به نوعی زرنگی خود به حساب می‌آورند؛ بنابراین بنده تمام اجزاء تشکیل دهنده خانواده وقف را در این زمینه مسئول می‌دانم.

  • دومین چالش حوزه وقف

دومین چالش عرصه وقف آن است که اکثراً به وقف به عنوان تشکیلاتی دولتی نگاه می‌شود. در صورتی که باید همه آحاد ملت در قبال این مقوله احساس تکلیف بکنند. به نظرم باید مسئله وقف به حمیت ملی تبدیل شود که همه مردم کشور برای آن دلسوزی کنند.

 اکنون شرایط به گونه‌ای است که اگر مثلاً اطلاع پیدا کنیم زمینی موقوفه در حال از بین رفتن است، معمولاً نه تنها اقدامی نمی‌کنیم، بلکه حتی ممکن است جانب فردی که وقف را حیف و میل می‌کند نیز بگیریم؛ بنابراین به نظرم یکی دیگر از چالش‌های مهم این حوزه "نبود حمیت ملی" در زمینه وقف است.

  • چالش سوم در حوزه وقف

 اما به نظرم چالش سوم در این زمینه این است که نیت واقفان به طور کامل و دقیق اجرا نمی‌شود. این موضوع مخصوصاً از جانب دولت مردان بسیار اتفاق می‌افتد. برای نمونه، اکنون بسیاری از املاک وقفی در دست سازمان‌ها، ادارات و مؤسسات دولتی است که در رابطه با پرداخت اجاره آن اهمال کارند. همین موضوع باعث می‌شود که حق و نیت واقف اجرا نشود.

  • چالش چهارم حوزه وقف

 به عنوان چالش آخر نیز باید بگویم که واقعیت آن است که مردم ما نیز تا حد زیادی با وقف آشنا نیستند؛ بنابراین چون عموم مردم با وقف آشنایی چندانی ندارند، ظلم‌هایی به وقف شده و حق وقف به خوبی در جامعه ادا نشده است.

 لازم است این نکته را هم اضافه کنم که مسئولین و کارمندان اوقاف نیز چندان خودشان را در خدمت وقف ندانسته‌اند. این موضوع باعث شده تا در میان مردم نوعی بی اعتمادی نسبت به سازمان اوقاف و امور خیریه شکل بگیرد.
هرچند که باید خدماتی را که کارمندان و مسئولین خدمتگزار این سازمان انجام داده‌اند، پاس بداریم؛ اما متأسفانه برخی اعمال ناشایست که از برخی افراد سرزده، باعث خدشه‌دار شدن اعتماد عمومی شده است.

 نکته آخر آنکه ما همانند کشورهای دیگر که کار اساسی در حیطه وقف از جمله وقف خانوادگی انجام داده‌اند، عمل نکرده‌ایم.
مثلاً، در کشور ما هنوز به بسیاری از مسائل و پرسش‌های فقهی وقف پاسخ داده نشده است. از جمله می‌توان به "وقف پول"، "وقف مشارکتی"، "وقف مسکوکات"، "وقف حوزه دیجیتال" و "وقف معنوی" اشاره کرد که تکلیف آنها از منظر شرعی و حقوقی هنوز مشخص نشده است.

2. به موضوع بی اعتمادی مردم به حوزه وقف اشاره کردید، به نظر شما به چه طریقی می‌توان اعتماد عمومی به این حوزه را دوباره به دست آورد؟ آیا بهتر است برای جلب اعتماد عمومی، حوزه وقف به سمت شفافیت بیشتر حرکت کند؟

فکر نمی‌کنم که راه‌حل این چالش در شفافیت بیشتر باشد. ما همیشه فکر می‌کنیم شفافیت در جلب اعتماد عمومی اثرگذار است. در حالی که به نظرم شفافیت و اعتماد عمومی در این حوزه دو مقوله جدا هستند.

 به نظرم در درجه اول باید هنگامی که فردی به ادارات یا سازمان اوقاف مراجعه می‌کند، پاسخ مناسب به وی داده شود. 

مطلب دیگر آن است که مردم باید لمس کنند پولی که اهدا می‌کنند حیف و میل نمی‌شود. به عنوان مثال، مشاهده کنند پولی که به امام زاده‌ای پرداخت کرده‌اند، در همان امام زاده به مصرف رسیده و حیف و میل نشده است.
 همچنین مردم باید ببینند زمین‌ها و اموال وقفی را دولت مردان پاس نهاده‌اند.

 این کارها نیازمند برنامه ریزی تقریباً ۱۰ ساله است که بتوانیم با انجام این‌گونه کارها اعتماد عمومی را افزایش دهیم. اما مسئله بعدی که می‌خواهم به آن اشاره کنم، بحث بر سر چگونگی تبلیغات وقف و سازمان اوقاف است که متأسفانه اکنون به شکل صحیحی صورت نمی‌پذیرد.
 مثلاً، در اصفهان نشست روابط عمومی سازمان‌های اوقاف سراسر کشور برگزار شد. در مدت برگزاری این نشست، بنرهای سطح شهر حاکی از برگزاری نشست کارشناسان روابط عمومی سازمان‌های اوقاف سراسر کشور بود. خوب در اینجا سؤالاتی پیش می‌آید:

  •  نقش مردم در این میان چیست؟
  • مسئله بعدی اینکه این‌گونه تبلیغات چه تأثیر مثبتی بر سازمان اوقاف می‌تواند بگذارد؟

غیر از آنکه ما پولی را برای انجام این تبلیغات از جیب اوقاف هزینه کرده‌ایم. 

یا در مثال دیگر، سال گذشته به مناسبت هفته وقف، تمام سطح شهر تهران حاکی از بنرهای تبلیغاتی درباره وقف بود که مثلاً از مردم دعوت می‌کرد واقف شوند. به نظرم با انجام این گونه تبلیغات کسی واقف نخواهد شد. به همین علت است که بنده احساس می‌کنم در این زمینه ما راه را اشتباه می‌رویم و دچار انحراف شده‌ایم. احساس می‌کنم با انجام این گونه تبلیغات، به نوعی به خدشه‌دار شدن سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی دامن می‌زنیم.

 باید بپذیریم که تبلیغ وقف با تبلیغ پفک نمکی تفاوت دارد. وقف را نمی‌توان با همان شیوه که مثلاً کفش تبلیغ می‌شود، تبلیغ کرد. به نظرم مردم با دیدن این بنرها در سطح شهرها، نه تنها اعتماد نمی‌کنند، بلکه این شائبه در ذهن آنها به وجود می‌آید که منابع وقف از این طریق حیف و میل می‌شود.

تبلیغ در حوزه وقف

 اگر بخواهیم در خصوص تبلیغ وقف کاری انجام دهیم، باید این تبلیغ را در بین افراد خاص و به شکل خاص خود انجام دهیم. به عنوان مثال، افرادی که به دنبال کار خیر هستند، افراد متدین یا افرادی که از تمکن مالی برخوردار هستند، جامعه آماری مناسبی برای تبلیغ وقف هستند.

 نوع تبلیغ برای این گونه از افراد نیز متفاوت است و نباید مانند تبلیغات محصولات و کالاها باشد؛ بنابراین قطعاً یکی از حوزه‌هایی که نیازمند کار جدی است، حوزه چگونگی تبلیغ وقف است. به نظرم باید در این حیطه کار جدی و هم فکری صورت گیرد. در غیر این صورت با نصب بنر با عنوان «خیراندیش باشیم» کسی خیراندیش نخواهد شد. 

پیشنهاد می‌دهم بررسی شود که به عنوان مثال، سال گذشته به مناسبت هفته وقف در شهر تهران، چند نفر به واسطه بنرهای تبلیغاتی که زده شد، واقف شدند؟ آیا اساساً به اندازه‌ای که برای این تبلیغات هزینه شد، منابع وقفی نیز جذب شد؟

برای مطالعه :

تبدیل خیریه سنتی به خیریه تاثیرگذار

3. به این موضوع اشاره کردید که در برخی حوزه‌ها مانند وقف دیجیتال چالش فقهی وجود دارد. برطرف کردن این چالش‌ها به چه طریق خواهد بود و آیا باید صرفاً روحانیون ما برای حل آن اقدام کنند؟

ببیند ما در تعریف وقف می‌گوییم، وقف چیزی است که باید عینیت داشته باشد. غالباً آن را این گونه تعریف می‌کنند که عین مفهومی است که ملکیت داشته باشد. این ملکیت می‌تواند ملکیت موقت یا دائم باشد؛ اما به نظرم باید این موضوع از جنبه حقوقی و فقهی چکش‌کاری شود. 

معمولاً چون افرادی که در وادی فقه و حقوق کار کرده‌اند، چندان به مقوله‌هایی مانند دیجیتال آشنا نیستند؛ بنابراین تصور می‌کنند که فضای دیجیتال عینیت و ملکیت ندارد؛ اما هنگامی که بدانند؛ مثلاً در زمینه دیجیتال، سایت‌های مختلفی با هزینه‌های گزاف فروخته می‌شود، نظر آنها نیز تغییر پیدا می‌کند.
چراکه از طریق فروش همین سایت‌ها می‌توان درآمد کسب کرد و آن را صرف کارهای عام‌المنفعه کرد. این طور نیست که این گونه مسائل جزء مسائل سخت و بغرنج فقهی باشد. باید بر روی آنها کار شود و راه‌حل پیدا شود. 

همچنین در موضوع وقف اصطلاحاتی داریم که در مجاز جای می‌گیرد. به طور مثال، ما فکر می‌کنیم که اگر فردی وقتش را برای کاری صرف کند، وقف است.
گاهی اوقات برخی افراد بر همین اساس می‌گویند که مثلاً ما خودمان را وقف کرده‌ایم. این اصطلاح «خودمان را وقف کرده‌ایم» در واقع معنی مجازی وقف بوده و معنی حقیقی وقف نیست؛ بنابراین به نظرم باید بر روی این گونه موارد کار شود و به مردم اطلاع‌رسانی شود.

بیشتر بخوانید :

خیر و خیریه؛ حوزه دانشی مورد غفلت واقع شده

4. در ایران به نوعی حوزه وقف و خیر از یکدیگر جدا شده‌اند؛ یعنی مسئولیت وقف به سازمان اوقاف سپرده شده و مسئولیت امور خیر به سازمان‌های دیگر سپرده شده است. به نظر شما تجمیع دو حوزه وقف و خیر می‌تواند تأثیر مثبت بگذارد؟

اتفاقاً قانون‌گذار از همان ابتدای کار این دو حوزه را تجمیع کرده بود. بنده احساس می‌کنم که کم کاری سازمان اوقاف باعث جدایی این دو حوزه شده است.
همان‌طور که می‌دانید نام این سازمان در اصل سازمان اوقاف و امور خیریه است. متأسفانه طی دوره‌ای نه به کار وقف و نه به کار خیر چندان پرداخته نشد.

 امروز شاهد وضعیتی هستیم که سازمان اوقاف صرفاً در امور وقف، آن هم به صورت نیم بند و نیمه کاره متمرکز شده است. امور خیر در این میان اساساً رها شده است. به همین علت است امروزه مشاهده می‌کنیم که مؤسسات و سازمان‌های مختلف متولی کار خیر شده‌اند.
حتی سازمان‌هایی که گستره کاری آنها به این موضوع اساساً هیچ ارتباطی ندارد، به حوزه خیریه وارد شده‌اند. بنده احساس می‌کنم که سازمان اوقاف از این منظر باید مقداری جدی‌تر در صحنه باشد.

این موضوع را از این جنبه عرض می‌کنم که برخی از تصرفات در کار خیر اجازه ولی‌فقیه را لازم دارد و این اجازه به نماینده ولی‌فقیه در سازمان اوقاف اعطا شده است؛
بنابراین با توجه به چنین مواردی، باید سازمان اوقاف حضور جدی‌تر در این عرصه داشته باشد. اتفاقاً در قوانینی که برای حوزه وقف در نظر گرفته شده، ضوابط مربوط به امور خیریه نیز آمده است؛ اما خوب متأسفانه مسکوت گذاشته شده است.

5. برخی این انتقاد را مطرح می‌کنند که وقف در کشور ما تا حد زیادی حاکمیتی شده است. به این معنی که بیشتر نهادها و سازمان‌های دولتی در آن نقش دارند تا اینکه مردم در این عرصه نقش داشته باشند. نظر شما چیست و به چه طریق می‌توان مردم را در حوزه وقف مشارکت بدهیم؟

بله بنده هم قبول دارم و همان‌طور که ابتدا عرض کردم یکی از مشکلات وقف این است که مردم در آن به طور جدی مشارکت داده نمی‌شوند. 

به نظرم نمی‌توان تمام وظایف سازمان اوقاف را به مردم یا مؤسسات خصوصی واگذار کرد. اما اعتقاد دارم که می‌توان برخی از کارها و وظایف سازمان اوقاف را به بخش خصوصی سپرد؛ یعنی مؤسساتی که در کنار اوقاف برخی امور را انجام می‌دهند. 

اگر دقت کرده باشید، زمانی تمام کارهای مربوط به گذرنامه، گواهینامه رانندگی و این‌گونه مسائل را پلیس انجام می‌داد و مردم باید به اداره پلیس مراجعه می‌کردند. در این میان پلیس این گونه وظایف خود را در قالب «پلیس + ۱۰» به بخش خصوصی واگذار کرد.
 البته بنده نمی‌گویم که به همین شیوه در حوزه وقف عمل کنیم؛ اما به نظرم می‌توانیم از آن الگو بگیریم.
 مثلاً، سازمان اوقاف می‌تواند موقوفه‌های اجاره‌ای را به یک سری از مؤسسات واگذار کند. همچنین می‌تواند برای احیای موقوفات و بهره‌ور کردن آنان با برخی مؤسسات همکاری کند.

 اکنون در بسیاری از شهرها مشاهده می‌کنیم که بسیاری از موقوفات رها شده‌اند. خوب اگر این موقوفات در دست بخش خصوصی بود، هیچ وقت رها نمی‌شدند.

6. در بسیاری از کشورهای پیشرفته رشته‌های علمی در زمینه وقف و امور خیریه وجود دارد و بر طبق اصولی علمی موقوفه‌ها یا مؤسسات خیریه را اداره می‌کنند؛ اما در کشور ما معمولاً به این حوزه‌ها نگاه علمی وجود ندارد. به نظر شما این موضوع چقدر توانسته بر عملکرد حیطه وقف و خیریه تأثیر منفی بگذارد؟

در زمینه علمی نه تنها در وقف و خیریه بلکه در اکثر زمینه‌ها دچار مشکل هستیم. یعنی افرادی که دارای تخصص در رشته‌ای خاص هستند، در همان موضوع تخصصی خود به کار گرفته نمی‌شوند. در این باره حتی وزیران ما نیز مشکل دارند و معمولاً در حوزه تخصصی خود به کار گرفته نمی‌شوند.

 در واقع عرض بنده این است که حتی اگر رشته تحصیلی نیز در این خصوص وجود داشته باشد، بازهم شرایطی در کشور ما وجود دارد که افراد در سر جای خود به کار گرفته نمی‌شوند؛ بنابراین حوزه اوقاف و «سازمان اوقاف» نیز همانند سایر عرصه‌ها در کشور از این مسئله رنج می‌برد.
 در این مورد به نظرم اگر زمانی بخواهیم رشته دانشگاهی در زمینه وقف ایجاد کنیم، ابتدا باید ببینیم که سازمان‌های درگیر این حوزه مانند سازمان اوقاف به چه تعداد نیرو نیازمند هستند. سپس به همان تعداد ظرفیت ایجاد بکنند و دانشجو تربیت کنند؛ اما اینکه بیایم رشته ایجاد کنیم و فارغ‌التحصیل داشته باشیم، سپس این فارغ‌التحصیل را به کار نگیریم، هیچ اثری نخواهد داشت. 

در آن کشورهایی که شما می‌فرمایید رشته تخصصی در حوزه وقف وجود دارد، مطمئن باشید که به‌کارگیری تخصصی نیز وجود دارد؛ بنابراین مشکل ما در این زمینه تنها راه اندازی رشته تخصصی نیست.

7. چالش‌های مختلفی را در حوزه وقف برشمردید. سایر کشورها، از جمله کشورهای اسلامی چگونه با این چالش‌های برخورد کرده‌اند و وضعیت این کشورها از این نظر نسبت به ایران چگونه است؟

بنده مقالات و منابع مختلفی از کشورهای مختلف مشاهده کرده‌ام. به نظرم مقوله وقف در چند کشور اسلامی به بهترین شکل ممکن پیگیری شده که یکی از آنها کشور کویت است. 

در این کشور در سازمان اوقاف وجود دارد و به صورت علمی در زمینه وقف کار می‌کنند. از کشورهای اسلامی دیگر که در این موضوع خوب کار کرده‌اند می‌توان به مالزی، مصر و ترکیه اشاره کرد. البته این قضاوت بنده از روی مقالات و کتاب‌هایی است که مشاهده کرده‌ام نه آنکه بر اساس تجربیات و مشاهدات عینی باشد.