نیکوکاری و فعالیت‌های خیرخواهانه هر چند یک پدیده با ابعاد مختلف اقتصادی، مدیریتی، فرهنگی، تاریخی و دینی است، اما با توسعه سازوکارهای نهادی این فعالیت‌ها، مانند مؤسسات خیریه و سازمان‌های مردم نهاد هیچگاه نه به عنوان یک هدف و نه به عنوان یک راهبرد اساسی مورد توجه سیاستگذاران از یک سوی و از سوی دیگر مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته است. این امر باعث شده است که وضعیت مدیریت این سازمان‌ها در حدود یک قرن اخیر دچار تشتت آشکاری شود. 

حکمرانی و حکمرانی مطلوب از نظریات نوین مدیریت است که به فرایند مناسب و مطلوب مدیریت کلان پدیده‌ها با شراکت جامعه مدنی و بخش خصوصی در کنار نهاد حاکمیت می‌پردازد.
بر این اساس در این مقاله مفاهیم و مسائل حکمرانی و جایگاه بخش سوم اقتصاد در آن، حکمرانی امور خیر، حکمرانی مطلوب، حکمرانی مطلوب امور خیر و در نهایت حکمرانی غیرانتفاعی مورد بررسی قرار می‌گیرد. 

نتایج نشان می‌دهد که مشخص نبودن جایگاه بخش سوم اقتصاد در قانون اساسی، نبود مدل نظری مدیریت، نبود قانون جامع، نگاشت نهادی نامناسب در این حوزه از مهم‌ترین مسائل حکمرانی امور خیر در ایران است.

حاکمیت امور خیر و تغییرات آن در طی زمان

نیکوکاری، فعالیت‌های خیرخواهانه، کمک به دیگران، نوع‌دوستی، انسان‌دوستی، بشردوستی همگی اصطلاحاتی هستند که معرف یک رفتار دیرینه بشر از خلقت است.
این رفتار فطری انسان همواره توسط آموزه‌های دینی حمایت شده است و مدل‌های دینی نیکوکاری نیز تعریف شده است. با ظهور اسلام نیکوکاری در جوامع اسلامی توسعه شگرفی پیدا نمود. ‌
مظهر اصلی نیکوکاری در این دوران وقف بوده است که به دلیل پایداری بعضی از موقوفات تا کنون نیز در حال انتفاع و بهره‌برداری بر اساس نیت واقف هستند. اما با ظهور ساختارهای نوین اداره و مدیریت سازوکارهای حاکمیتی و فعالیت‌های اقتصادی، فعالیت‌های نیکوکارانه نیز با تأخیر بیشتری نسبت به نهادهای حکومتی و بخش خصوصی، به سوی نهادی شدن و ایجاد مؤسسات خیریه و سازمان‌های مردم نهاد حرکت کرد. 

امروزه شاهد رشد روز افزون سازمان‌های خیریه و مردم نهاد در کشور ایران هستیم؛ اما در حوزه مدیریت کلان این سازمان‌ها مسائل و آسیب‌های مهمی وجود دارد که به شدت بر رشد، بهره‌وری، هم افزایی و یکپارچگی سازمان‌های خیریه تأثیرگذار است. 

از این رو مهم است که شیوه مدیریت کلان سازمان‌های خیریه و مردم نهاد در ایران مورد ارزیابی قرار گیرد و بر اساس ارزیابی مورد نظر بتوان راهکارهای عملیاتی مناسبی پیشنهاد داد.

برای انجام این ارزیابی می‌توان از نظریه حکمرانی و حکمرانی مطلوب در مدیریت دولتی استفاده نمود. حکمرانی مفهوم جدیدی در مدیریت است که مبنای آن مشارکت سازمان‌های بخش حاکمیتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی یا بخش سوم در ایجاد یک فرایند کارای سیاستگذاری، تصمیم‌گیری، اداره و اجرای امور است. (شکل 1)

از این رو در این مقاله با بررسی مفاهیم مرتبط با حکمرانی و حکمرانی مطلوب، کارکرد این مفاهیم در امور خیر به عنوان یک پدیده مهم اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرد و در نهایت مسائلی که در حوزه‌های مختلف حکمرانی وجود دارد بر اساس این چارچوب نظری تبیین می‌شود.

شکل 1. نمایش مفهومی حکمرانی

حکمرانی چیست و چه مفهومی دارد؟

پدیده حکمرانی موضوعی است میان رشته‌ای، که مرتبط‌ترین رشته‌ها با این موضوع حقوق، جامعه‌شناسی، مدیریت، اقتصاد و علوم سیاسی هستند. پژوهشگران این حوزه عمدتاً بر مباحث نوینی مانند خرد شدن قدرت میان سطوح دولتی، بخش خصوصی و نهادهای مدنی، تشویق تمرکززدایی از دولت و اتکاء بر انواع جدید روش‌های مشارکت شهروندان، متمرکز هستند. سازمان‌ها و پژوهشگران مختلف تعاریف متفاوتی از حکمرانی ارائه کرده‌اند که در این جا چند تعریف مهم ارائه می‌شود:

الف. حکمرانی از نظر سازمان ملل 

"حکمرانی مجموعه‌ای از اقدامات فردی و سازمانی، عمومی و خصوصی برای برنامه‌ریزی و اداره مشترک امور است و فرایند پایداری از ایجاد تفاهم میان منافع متفاوت و متضاد است که در قالب اقدامات مشارکتی و سازگار جریان می‌یابد و شامل نهادهای رسمی (که برای رعایت قانون قدرت یافته‌اند) و ترتیبات غیررسمی و سرمایه اجتماعی شهروندان است." 

ب. حکمرانی از نظر مؤسسه حکمرانی اوتاوا

مؤسسه اتاوا حکمرانی را شامل سازمان‌ها، فرایندها و قوانینی در جامعه می‌داند که تعیین می‌کنند چگونه قدرت اعمال می‌شود، چگونه تصمیمات مهمی که جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهند گرفته می‌شوند و چگونه منافع متفاوت در این تصمیمات مورد توجه قرار می‌گیرند.

پ. حکمرانی از نظر ریچارد و اسمیت

حکمرانی برچسبی توصیفی است که برای برجسته کردن ماهیت در حال تغییر فرایند سیاست‌گذاری در دهه‌های اخیر، به کار برده شده است. به ویژه این مفهوم توجه ما را به تنوع بازیگران و عوامل حاضر در فرایند سیاستگذاری جلب می‌کند. درنتیجه حکمرانی خواستار آن است که تمامی بازیگران و موقعیت‌های فراتر از هستة اجراییِ حاضر (دولت) در فرایند سیاستگذاری را نیز در نظر بگیریم.

تفاوت حکومت و حکمرانی 

بر اساس تعاریف ارائه شده در بخش قبل به خوبی مشخص است که حکمرانی در تعریف با حکومت یا مدیریت کلان تفاوت دارد از این رو مهم است که این تفاوت‌ها به خوبی تبیین شوند تا تعاریف و بررسی‌ها دچار هم‌پوشانی مفهومی نشده و به جای یکدیگر به کار نروند. هر چند که این جابجایی مفاهیم اتفاق می‌افتد، از منظر لین، هایرنیش و هیل (2000) حکمرانی به 4 معنی به کار برده می‌شود که عبارت‌اند از:

 1. حاکمیت نظم یافته

 2. حکومت

 3. حکمرانی مطلوب و بهره‌ور توسط حکومت

 4. فراتر از دولت.

بر اساس دسته‌بندی لین، در این مقاله حکمرانی به معنای فراتر از دولت به کار برده می‌شود که با نگاهی به تعاریف ارائه شده از حکمرانی می‌توان به این نکته پی برد که 3 منظور دیگر بیشتر به دلیل شباهت مفهومی استفاده می‌شوند در حالی که حکمرانی تبدیل به یک واژه با تعریف خاص شده است که نباید آن را به عنوان یک مفهوم عام به کاربرد.

با توجه به این نکته می‌توان تفاوت‌های حکومت و حکمرانی را به صورت ذیل دسته‌بندی نمود:

  1. اولین تفاوت این است که حکمرانی یک فرایند است، فرایند حکم راندن و اداره امور و حکومت یک فرد یا یک گروه و سازمان و یا مجموعه‌ای از سازمان‌ها.
  2. در حکومت، دولت‌ها اداره امور را در دست دارند و رابطه دولت - ملت برقرار است. به عبارتی جایگاه نهادهای حکومتی به صورت هرمی از رأس حکومت به سازمان‌ها و نهادهای پایین دست جریان می‌یابد. (عمودی)، در حکمرانی رابطه‌ها به صورت افقی است، دولت خود را در یک سطح با دیگر نهادها قرار می‌دهد و برای تصمیم‌گیری نیاز به مذاکره، مشارکت و تفاهم همه ذی‌نفعان دارند و قدرت در سه بازیگر اصلی دولت (حکومت)، بخش خصوصی و بخش جامعه مدنی (بخش سوم اقتصاد، بخش مردم نهاد) جریان دارد.
  3. بر اساس تفاوت پیشین می‌توان گفت، در حکومت‌ها مسئله حضور مردم، مشارکت است. در حکمرانی مسئله حضور مردم یا نهادهای مردمی شراکت است، البته در تکمیل و نه در مقابل مشارکت.
  4. در حکمرانی دولت می باید بسیاری از تصدی‌گری‌های گذشته خود را رها نماید و به دیگر نهادها واگذار کند، اما این امر به معنای کنار نهاده شدن نهاد حکومت/دولت نیست.

حکمرانی در ایران با تمرکز بر جایگاه سازمان‌های بخش سوم

سازمان‌های بخش سوم اقتصاد که مجموعه سازمان‌های غیرانتفاعی، مردم نهاد، خیریه، انجمن‌ها، اتحادیه‌ها محسوب می‌شوند در قانون اساسی جایگاه مشخصی ندارند. به عبارتی در قانون اساسی سه بخش دولتی، اقتصادی و تعاونی دیده شده است.
 این امر باعث شده است که با وجود رشد و توسعه روزافزون سازمان‌های بخش سوم در ایران هنوز این سازمان‌ها به درستی به رسمیت شناخته نمی‌شوند و مهم‌ترین مسئله نشئت گرفته از این امر این است که قانون جامع اداره سازمان‌های بخش سوم هیچگاه مورد بحث و بررسی نهاد قانون‌گذار قرار نگرفته است.
از این رو سازمان‌های بخش سوم یا باید در بین قانون‌های مختلف به دنبال ماده‌ها و تبصره‌های مربوط به خود باشند و یا به طور کل قانونی وجود ندارد که این امر باعث ایجاد مشکلات عدیده ای برای این سازمان‌ها می‌شود.

پس شاید بتوان گفت که موضوع حکمرانی در ایران نه تنها شکل نگرفته است، بلکه تا زمانی که جایگاه رسمی سازمان‌های بخش سوم اقتصاد در قانون تبیین نشود، به درستی شکل نخواهد گرفت و این سازمان‌ها به عنوان یکی از بازوهای سیاستگذاری، تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری، اداره و اجرای امور شناخته نخواهند شد.

حکمرانی امور خیر 

در بخش‌های قبلی تمرکز بر تعریف حکمرانی اعم از موضوعات و پدیده‌های مورد نظر بود، اما همان‌طور که اشاره شد دولت در حکمرانی، بسیاری از امور را به سازمان‌های دیگر می‌سپارد، که با توجه به موضوعات متفاوت، میزان سهم هر یک از بخش‌ها و همچنین سازمان‌های حکومتی بازیگر متفاوت می‌شوند.
برای مثال در موضوعی مانند آموزش انتظار داریم که وزارت آموزش و پرورش به عنوان نهاد بازیگر حاکمیتی در سازوکار حکمرانی شرکت داشته باشد و سازمان‌های خصوصی و سازمان‌های خیریه و مردم نهاد با موضوع آموزش در این ساز و کار مشارکت داشته باشند.
همچنین اگر نگاه کلان به آموزش، رایگان بودن آموزش و دسترسی آموزش برای همگان است، پیش‌بینی می‌شود که سهم دولت یا حاکمیت در این سازوکار بیشتر از بخش‌های دیگر باشد. (شکل 2)

شکل 2. نمایش مفهومی حکمرانی در آموزش

امور خیر و نیکوکاری نیز یکی از موضوعات است که باید سازوکار حکمرانی در آن شکل بگیرد، در این سازوکار باید سه بخش اصلی حاکمیت، خصوصی و مدنی مشارکت داشته باشند. با توجه به این نکته می‌توان حکمرانی امور خیر را به صورت زیر تعریف نمود:

فرایندهای سیاست‌گذاری، قانون‌گذاری، برنامه‌ریزی و اداره امور مرتبط با امور خیر به صورت مشترک با شراکت سه نهاد حکومت، سازمان‌های مردم نهاد و خیریه و بخش خصوصی است. (شکل 3)

شکل 3. نمایش مفهومی حکمرانی در امور خیر

مسائل حکمرانی امور خیر 

اولین مسئله‌ای که در این حوزه وجود دارد این است که مدل مطلوب حکمرانی امور خیر چگونه است؟ به عبارت بهتر با چه مدلی می‌توان فرایند حکمرانی امور خیر را با مشارکت سه ضلع اشاره شده شکل داد؟ 

  • طراحی یک مدل مطلوب

پس از تبیین این مدل نظری می‌توان قانون جامعی طراحی نمود که وضعیت بخش سوم در قانون‌های مصوب به یک وضعیت مطلوب و یکپارچه که همه ابعاد کاری و سازمانی آن به درستی شناسایی و در نظر گرفته شده است، تغییر کند. 

نکته حائز اهمیت این است که تا این مدل مطلوب طراحی نشود، تصویب قانون‌های موردی و اضافه نمودن ماده و تبصره به قانون‌های فعلی اگر وضعیت را بدتر نکند در نهایت به عنوان یک مسکن کوتاه مدت عمل خواهد کرد.

  • جایگاه سازمان‌های حاکمیتی و دولتی

از دیگر مسائل مهمی که در مدل حکمرانی باید به طور صریح و شفاف مشخص شود، جایگاه سازمان‌های حاکمیتی و دولتی امر خیر در این فرایند است. به عبارت دیگر در حال حاضر یکی از مسائل گریبان‌گیر سازمان‌های بخش سوم این است که متولیان مختلفی در این حوزه وجود دارند که عبارت‌اند از :
نیروی انتظامی، وزارت کشور، بهزیستی، وزارت ورزش و جوانان، سازمان اوقاف و امور خیریه و تا حدودی کمیته امداد و بنیاد مستضعفان

این سازمان‌ها نهایتاً در امر صدور مجوز به خیریه‌ها و سمن‌ها فعالیت می‌کنند که همین یک کارکرد به صورت ناکارآمد انجام می‌شود. 

انتقاد بسیار مهمی که در این حوزه وجود دارد این است که هر چهار سازمان صادر کننده مجوز سازمان‌های مردم نهاد از نگاه تخصصی صلاحیت این امر را ندارند

نیروی انتظامی یک نهاد نظامی است و وزارت کشور یک نهاد سیاسی و امنیتی است در حالی که سازمان‌های مردم نهاد غیر سیاسی و غیر نظامی و مردمی‌اند

بهزیستی در موضوعات خاصی از حوزه وظایف اجتماعی دولت و حاکمیت فعالیت می‌کند و در نهایت موضوع وزارت ورزش و جوانان مشارکت جوانان به عنوان سازمان‌های مردم نهاد جوانان است. از این رو طراحی یک سازوکار کارآمد و تخصصی در این حوزه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

همچنین باید اشاره داشت که حاکمیت در سپردن وظایف تخصصی به نهادهای تخصصی، تجربیاتی مانند نظام‌ها شامل نظام پزشکی، نظام پرستاری، نظام روان‌شناسی و اتاق بازرگانی را دارد که ارزیابی و آسیب‌شناسی این مدل‌ها در طراحی سازوکار مورد نظر، از اهمیت برخوردار است.

برای مطالعه :

اهمیت تدوین بیانیه ارزشی موسسات خیریه

حکمرانی مطلوب

از اوایل دهه 90 میلادی از سوی بانک جهانی و سپس توسط برخی دیگر از نهادهای بین‌المللی مانند، سازمان ملل متحد، صندوق بین‌المللی پول، در حوزه اقتصادی مطرح شد سپس به دیگر حوزه‌ها مانند حقوق بشر رسید و در حال فراگیر شدن در همه حوزه‌ها می‌باشد.

به عبارتی در پاسخ به این سؤال که حکمرانی باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد که به درستی اجرا شده و اثربخشی مناسبی داشته باشد؟ نظریه حکمرانی خوب ارائه شده است.

از نظر تقسیم‌بندی مطالعات مدیریتی و اقتصادی، در ابتدای شکل‌گیری نظریات مدیریت و اقتصاد، اقتصاد دولتی به همراه دولت بزرگ در مدیریت دولتی شکل گرفت، سپس با توجه به آسیب‌های آنها نظریات به سوی اقتصاد بازار یا آزاد و دولت کوچک یا ناظر متوجه شد، با توجه به آسیب‌های نظام اقتصاد بازار که بعضاً بسیاری از کشورها عملکردشان حتی از اقتصاد دولتی بدتر شده بود، برای بهبود آن نظریه حکمرانی مطلوب در اقتصاد شکل گرفت و سپس به دیگر حوزه‌ها تسری پیدا نمود. 

البته باید توجه داشت که همواره در تجویز مدل‌های اقتصادی و مدیریتی سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل و بانک جهانی می‌تواند اغراض سیاسی خاصی وجود داشته است که دانشمندان و پژوهشگران باید به این مسئله توجه کافی داشته باشند، اما این آسیب نباید مانع از آن شود که این مدل‌های علمی کنار گذاشته شوند بلکه باید با بررسی، نقد و بومی‌سازی و اجرای متناسب با فرهنگ کشور بتوان از مزایای آن مستقلاً و بدون درگیر شدن در مسائل سیاسی بهره برد. اغلب تعریف حکمرانی مطلوب بر اساس شاخص‌های آن صورت می‌پذیرد که به دو تعریف مهم در ذیل می‌پردازیم.

الف. حکمرانی مطلوب از نظر بانک جهانی

بانک جهانی حکمرانی مطلوب را بر اساس شش مؤلفه تعریف می‌کند:

  • حقوق اظهارنظر و پاسخگویی
  • ثبات سیاسی و عدم خشونت
  • اثربخشی حکومت
  • کیفیت مقررات تنظیمی
  • حاکمیت قانون
  • مبارزه با فساد

و مجموعه‌ای از اقدامات و سیاست‌ها را برای تقویت و بهبود حکمرانی پیشنهاد می‌دهد. 

ب. حکمرانی مطلوب از نظر سازمان ملل

کمیسیون اقتصادی و اجتماعی ملل متحد ویژگی‌های مشارکت و اجماع محوری، پاسخگویی، کارایی و اثربخشی، شفافیت و مسئولیت‌پذیری، برابری و حاکمیت قانون را برای حکمرانی مطلوب ارائه می‌کند، برنامه توسعه سازمان ملل به 8 شاخص بالا شاخص دیدگاه استراتژیک (هدایت) را اضافه می‌کند.

قابل توجه است که اگر نوع حکمرانی اجرا شده وضعیت مناسبی از نظر شاخص‌های معرفی شده داشته باشد حکمرانی خوب یا مطلوب در حال اجراست در غیر این صورت حکمرانی بد در حال اجراست.

این شاخص‌ها در ابتدای امر به فرایند حکمرانی بازمی‌گردد نه سازمان‌ها، در مرتبه بعد سازمان‌هایی که می‌خواهند این فرایند را اجرا کنند خود باید وضعیت مناسبی در این شاخص‌ها داشته باشند. 

همچنین این شاخص‌ها فقط به دولت‌ها یا حکومت‌ها بر نمی‌گردد بلکه به هر سه بازیگر عرصه حکمرانی بازمی‌گردد (یعنی دولت یا حکومت، بخش خصوصی و جامعه مدنی یا سازمان‌های بخش سوم) از این رو زمانی که به شفافیت اشاره می‌شود فقط منظور شفافیت دولت نیست بلکه بخش خصوصی و سازمان‌های بخش سوم نیز باید شفاف باشند. 

حکمرانی مطلوب امور خیر 

با توجه به تعاریف ارائه شده از حکمرانی مطلوب حکمرانی مطلوب امور خیر چیزی ورای این تعاریف نیست، به عبارتی وضعیت شاخص‌های حکمرانی مطلوب در سازوکار حکمرانی امور خیر، حکمرانی مطلوب این حوزه را تعریف می‌نماید. البته همان‌طور که اشاره شد توسط سازمان‌ها و پژوهشگران مختلف شاخص‌های متفاوتی ارائه شده است. همچنین هیچ لزومی ندارد که کشور ایران فقط به این شاخص‌ها پایبند باشد بلکه باید بر اساس فرهنگ و شرایط موضوع امور خیر و نیکوکاری این شاخص‌ها را مورد ارزیابی، نقد و اصلاح قرار دهد.

1. مسائل حکمرانی مطلوب امور خیر

همان‌طور که در تعریف حکمرانی مطلوب امور خیر اشاره شد، مهم‌ترین مسئله در حکمرانی مطلوب، امور خیر، شناسایی شاخص‌های مربوط به این موضوع است، به عبارتی سؤال این است که آیا شاخص‌های معرفی شده در ادبیات در حد کفایت‌اند یا باید شاخص‌های جدیدی برای این حوزه اضافه نمود. 

همچنین زمانی که صحبت از شاخص‌های مختلف می‌شود مسئله‌ای که پیش می‌آید این است که آیا شاخص‌ها در یک سطح قرار دارند و یا نیاز به اولویت‌بندی شاخص‌ها در این حوزه وجود دارد؟ 

در مرحله بعدی باید به این سؤال پاسخ داد که شاخص‌های مدنظر در حوزه امور خیر چگونه ارزیابی شوند.

در نهایت ارزیابی شاخص‌ها و بررسی وضعیت هرکدام از شاخص‌ها در وضعیت اداره کنونی امور خیر، ارائه چشم‌انداز مطلوب و انتخاب بهترین راهکارهای بهبود این شاخص‌ها، مهم‌ترین مسائل حکمرانی مطلوب امور خیر است.

 حکمرانی غیرانتفاعی 

حکمرانی را همان‌طور که از نظر موضوعی می‌توان به موضوعات متفاوت نسبت داد، این موضوع را می‌توان از نظر سطح سازمانی به بخش‌های مختلف سطح‌بندی نمود. در منابع مختلف سطح‌بندی‌های مختلفی ارائه می‌شود که برای نمونه سطح‌بندی ذیل ارائه می‌شود:

  • حکمرانی جهانی: تصمیمات در سطح بین دولت‌ها
  • حکمرانی عمومی: تصمیم‌گیری در مسائل عمومی و گروه‌های مردمی
  • حکمرانی خصوصی: ارائه سیاست‌های عمومی توسط نهادهای خصوصی 
  • حکمرانی غیرانتفاعی: فرایند دستیابی به مأموریت‌های اجتماعی سازمان و اطمینان از پایداری آنها، در کنار توجه به همه ذی‌نفعان (مؤسسین، امنا و هیئت مدیره، نیکوکاران و خیرین، داوطلبان، کارمندان، دولت، مددجویان و مخاطبین، جامعه) (شکل 4)
  • حکمرانی شرکتی: رسیدن به اهداف سازمان و سودآوری به صورت پایدار با مشارکت ذی‌نفعان

همان‌طور که مشخص است حکمرانی در سطح سازمان‌های غیرانتفاعی که سازمان‌های خیریه و مردم نهاد جزئی از این بخش هستند، تعریف می‌شود.

شکل 4. نمایش مفهومی حکمرانی غیرانتفاعی

از این رو سازمان غیرانتفاعی در مدیریت سازمان خود باید مشارکت ذی‌نفعان را در نظر بگیرد و این مدیریت مشارکتی باید از نظر شاخص‌های حکمرانی مطلوب در وضعیت مناسبی قرار گرفته باشند.

بیشتر بخوانید :

ضرورت مدیریت داوطلبان در سازمان‌های غیرانتفاعی

  • مسائل حکمرانی مطلوب غیرانتفاعی

با توجه به تعاریف حکمرانی و شاخص‌های حکمرانی مطلوب می‌توان مسائل ذیل را در این حوزه تعریف نمود:

فرایند انتخاب موضوع یا اهداف اجتماعی فعالیت سازمان چگونه است؟ 

1. در حکمرانی سازمان چه ذی‌نفعانی با چه ویژگی‌هایی نیاز است که دیده شده و مشارکت کنند؟ یا به عبارت دیگر گونه نظرات و منافع ذی‌نفعان در حکمرانی برآورده شود؟

2. چگونه ذی‌نفعان در سیاستگذاری و تصمیمات سازمان‌های مردم نهاد و خیریه مشارکت کنند؟

3. چگونه فرایند حکمرانی می‌تواند سازمان را در دستیابی به اهداف اجتماعی و دوام آنها کمک کند؟

4. وضعیت فعلی سازمان‌های مردم و نهاد و خیریه از جنبه حکمرانی مطلوب و شاخص‌های آنها چگونه ارزیابی می‌شود؟

5. وضعیت فعلی سازمان‌های ارائه‌دهنده خدمت دولتی و حاکمیتی از جنبه حکمرانی مطلوب و شاخص‌های آنها چگونه ارزیابی می‌شود؟

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

حکمرانی موضوعی نوین در دانش مدیریت و اقتصاد است که مورد توجه پژوهشگران و سازمان‌های سیاستگذار بین‌المللی مانند سازمان ملل و بانک جهانی قرار گرفته است.
مهم‌ترین موضوع در حکمرانی ایجاد فرایندی برای مشارکت بخش خصوصی و جامعه مدنی در سیاستگذاری، تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و اجرای امور در کنار نهاد حاکمیت یا دولت است. 

مؤسسات خیریه، سازمان‌های مردم نهاد، سازمان‌های عام‌المنفعه و اتحادیه‌ها مثال‌هایی از سازوکارهای نهادی جامعه مدنی می‌باشند از یک سو باید در حکمرانی پدیده‌های مختلف مشارکت داشته باشند، از سوی دیگر پدیده امور خیر و نیکوکاری خود نیاز به مدل حکمرانی دارد. 

در موارد زیادی مفاهیم مدیریت کلان، مشارکت، حکمرانی و حکمرانی مطلوب در ادبیات به جای یکدیگر به کار می‌روند که باعث شده است درک مفهوم حکمرانی دچار مشکل و هم‌پوشانی با دیگر مفاهیم این حوزه شود. از این رو در این مقاله ابتدا مفاهیم نظری حکمرانی، حکمرانی امور خیر، حکمرانی مطلوب، حکمرانی مطلوب امور خیر و حکمرانی غیرانتفاعی تبیین شد.
سپس در هر حوزه مهم‌ترین مسائل آن که باید مورد بررسی پژوهشگرانه قرار گیرد معرفی شد. در حوزه حکمرانی در ایران با تمرکز بر جایگاه سازمان‌های بخش سوم، مهم‌ترین مسئله نبود جایگاه مشخص برای سازمان‌های بخش سوم اقتصاد در قانون اساسی است، 

در حکمرانی امور خیر نبود مدل نظری، در پی نبود مدل نظری نبود قانون جامع و در پی نبود قانون جامع، نگاشت نهادی نامناسب به عنوان مهم‌ترین مسائل این حوزه معرفی شدند.
در حوزه حکمرانی مطلوب امور خیر بررسی کفایت نظری شاخص‌های حکمرانی مطلوب و ارزیابی وضعیت موجود جهت برنامه‌ریزی آینده و در نهایت در حوزه حکمرانی غیرانتفاعی شکل‌گیری مشارکتی اهداف و برنامه‌ها و ارزیابی وضعیت خیریه‌ها از منظر شاخص‌های حکمرانی به عنوان مسائل این حوزه معرفی شدند.

این مطلب برداشت و خلاصه‌ای از مقاله حکمرانی امور خیر، مفاهیم و مسائل نوشته سید حسین سیدی است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده‌ و در سیویلیکا منتشر شده است.