موفقیت یک حکومت در ایجاد نظامهای حکمرانی متعدد و مطلوب در زمینههای مختلف است تا با تقسیم مسئولیتهای متنوع بین نهادها و بخشهای گوناگون، اهداف از پیش تعیین شده را به سرمنزل مقصود برساند.
مؤلفههای ایجاد یک حاکمیت مطلوب از دیرباز در نظرگاه اندیشمندان دیده میشود که بیشتر این تفکرات شبیه به یکدیگر و از یک جنس هستند و بارزترین تفاوت میان دو نظریه را شاید بتوان دیدگاه مادیگرایانه و معنوی بدان دانست. به عبارت دیگر اندیشههای دینی افراد در بیان مؤلفههای ایشان در باب حکمرانی تأثیرات فراوان داشته است.
امور خیر از حوزههایی است که دولتها بهتنهایی نمیتوانند در آن ایفای نقش کنند پس برای به دست آوردن نتیجه مطلوب به سمت حکمرانی در آن پیش میروند.
از آنجایی که غالب نظریات مطرحشده در باب حکمرانی مطلوب توسط افراد غیرمسلمان مطرح شده، نگاه دنیوی و اومانیستی بدان شده است؛ بنابراین نیاز است این مبحث برای اجرای مؤثرتر در یک چارچوب دینی به پیش رود. در اندیشهها، سیر تفکرات و سیره امام علی (ع) مؤلفههای بسیاری یافت میشود که با بهکارگیری آن میتوان به غایت این امور یعنی سیر در مسیر قرب و تعالی الهی دست یافت.
تاریخچه حکمرانی و اهمیت آن
از موضوعات مهمی که در قرون اخیر از آن سخن به میان میآید موضوع حکمرانی است که هر نهاد و سازمانی فراخور حوزه فعالیت خود به تبیین آن میپردازد.
حکمرانی دارای زیرشاخههای متعددی است که خود به دو نوع مطلوب و غیر مطلوب تقسیم میشود. مسئله امور خیر از مباحثی است که در جوامع مختلف با اهداف گوناگون مطرح است و اکثراً در پی زدودن محرومیت و پیشرفت جامعه هستند.
از آنجایی که دولتها به تنهایی نمیتوانند بار مسئولیتهای گوناگون من جمله کارهای خیر را به تنهایی به دوش بکشند، ضرورت وجود یک سیستم حکمرانی در حوزه مذکور بیشتر به چشم میآید. در جهان امروز و با گسترش مفاهیمی همانند مردمسالاری، حکمرانیها به سمت شفافیت، پاسخگویی، کارآمدی، قانونمداری، مشارکتی و... پیش میروند.
در جوامع اسلامی به دلیل وجود نگاه ویژه دینی، نمیتوان این موضوعات را به راحتی اتخاذ کرد، بلکه میبایست آنها را با اصول و قواعد جهانبینی توحیدی و اسلامی درآمیخت و تلفیقی از آن را بکار بست.
از آن جهت که یکی از تبیینکنندگان بارز و شاخص مبانی و اصول اسلامی امیرالمؤمنین امام علی (ع) میباشد، بررسی دیدگاه ایشان در مسئله مذکور ضرورت مییابد. با این فرض که ایشان در آثار و سیره خود از هیچ مسئلهای در باب حکومتداری و حکمرانی فروگذار نبودهاند.
با این اوصاف آنچه که بیش از پیش در نوشتار حاضر نمود مییابد این است که ابتدا مفاهیم اولیه تبیین و تشریح گردند، سپس با بررسی اندیشههای امام علی (ع) در موضوع مورد تحقیق، مدلی نیکو از مؤلفههای مطلوب حکمرانی در امور خیر ارائه گردد تا در نهایت در جدیدی از نظریههای حکمرانی مطلوب امور خیر با رویکرد دینی به روی همگان باز شود.
حکمرانی چیست و چه مفهومی دارد؟
برای حکمرانی تعاریف مختلفی ارائه شده است که در طی آن:
- حکمرانی روشی برای اجرای قانون و اعمال قدرت در بخشهای مختلف جامعه و ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... است.
- البته گروهی نیز مجموعه قوانین مسلط در اجتماع را که در طی آن تمایزات و اختلافات میان بخشها را راهبری میکند؛ حکمرانی نامیدهاند.
- حکمرانی نیز همانند سایر موضوعات اجتماعی از ابتدای تشکیل جامعه انسانی با بشر همراه بوده بدون آنکه تعریف خاصی از آن ارائه شود، به عبارت دیگر از همان آغاز شکلگیری یک تمدن، مجموعه فرایندهایی که در طی آن فرامین به منسه ظهور میرسیدند را میتوان نوعی از حکمرانی نامید.
این مبحث امروزه در علوم گوناگونی مانند علم جامعهشناسی، علم اقتصاد، علم حقوق و... بحث میشود که عمدتاً در طی بررسیهای گوناگون هدف از آن را تصمیمگیری جمعی و تقسیم قدرت میان ابعاد یک جامعه برای دستیابی مؤثرتر به یک امر میدانند.
- در یک تعریف آکادمیک آمده است حکمرانی یعنی اعمال و تنظیم قدرت بر امور بخشهای زیردست از طریق قانون.
وسعت و دامنه حکمرانی
گستره حکمرانی، گستره وسیعی است که بر طبق آن دامنه حکمرانی شامل دولت و بسیاری از ارگانهای غیردولتی و بخش اجتماعی جامعه است که ارتباط و وسیله فرایند حکمرانی میان ایشان نیز شامل قانون، قدرت، سیاست و ابزارهای متنوع دیگر است.
البته که رسمیترین و معروفترین سیستم حکمرانی، نظامی است که دولت در آن حضور دارد، بدین ترتیب باید اذعان داشت که حکمرانی یعنی همکاری و همافزایی بخش حاکمیتی جامعه (بخش دولتی و خصوصی) و بخش مدنی، که در این همافزایی بخشی از مسئولیت اجرایی امور و اداره کشور و یک اجتماع به نهادهای مردمی واگذار میشود تا با ایجاد یک سیستم سازمانیافته مسیر اداره کشور به سمت دموکراسی و مردمسالاری به پیش برود.
سطوح مختلف حکمرانی چگونه است؟
البته با تعاریفی که گذشت میتوان برای حکمرانی سطوح و عرصههای گوناگون متصور شد که برخی از آنها عبارتاند از:
1- حکمرانی اشتراکی
در این سطح از حکمرانی که دیدگاه دموکراسی در آن بهوفور دیده میشود، متن نظام حکمرانی مردم و افراد عادی هستند که در طی آن افراد باید نقش مستقیم و پررنگی را در جامعه ایفا کنند و در مسائل کشور ورود کنند که نظام انتخاباتی را میتوان از این نوع نامید.
2- حکمرانی حقوقی
این نوع حکمرانی را میتوان ابتداییترین نوع آن در سطح نظام مدیریتی جامعه دانست که در طی آن مقررات و فرایندهایی منطبق بر قانون تنظیم میگردد و روابطی میان افراد بالادستی و ذینفعان بیان میگردد که بهموجب آن روشهای مدیریتی کنترل میشود.
۳- حکمرانی اختصاصی
در حکمرانی اختصاصی بخشهای گوناگون غیردولتی، یک فرایند را بنا مینهند که در طی آن قوانینی را در جهت اهداف آن وضع و اعمال میکنند. در این نوع حکمرانی مجموعههای مشارکت کننده عمدتاً خارج از دایره ارگانهای دولتی هستند.
۴- حکمرانی شبکهای
همان گونه که از نام آن پیداست مجموعهای از نهادهای رسمی و غیررسمی در پی یک همکاری هستند تا بتوانند به اهداف و غایت حکمرانی دست یابند. در این نوع حکمرانی معمولاً هدفی از سوی یکی از طرفین تعریف میشود و در مقابل سازوکارها و قوانین لازم برای اجرای آن از سوی طرف دیگر که عمدتاً دولت است ایجاد میگردد.
در این نوع از حکمرانی دولت از شیوه حکومتداری به سمت همافزایی با سایر بازیگران اجتماعی حرکت میکند که در طی آن دولت، بخش خصوصی، تشکلهای غیردولتی، گروههای با نفوذ، سازمانهای دینی، بخش اجتماعی و مدنی و... هرکدام دارای نقش منحصر به فردی هستند.
۵- حکمرانی بینالمللی
همانطور که از عنوان آن پیداست در این نوع مجموعهای از روابط میان بخشهای جوامع مختلف اعم از دولتها، بخش خصوصی، سازمانهای رسمی و غیررسمی آنان و... در جهت منافع اجتماعی در سطح جهانی برقرار است.
حکمرانی مطلوب چیست و چه رویکردهایی دارد؟
عموماً تمامی سازمانها و نهادهای رسمی و جهانی هرگاه از حکمرانی سخن به میان میآورند منظورشان همان نوع مطلوب و پسندیده آن است که مراد از خوب و مطلوب بودن حکمرانی عملی کردن آن است.
اما در این بین برخی نیز تعاریفی از آن ارائه دادهاند که در مجموع میتوان گفت تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. مثلاً بانک جهانی در تعاریف خود از یک حکمرانی مطلوب به مشارکت همگانی و بالا، مدیریت کارا، پاسخگویی نهادها، شفافیت و... اشاره میکند و یا سازمان ملل مؤلفههایی همانند قاعدهمند بودن، کارآمدی، برابری و حقوق، اولویتگذاری بر اساس اجتماع را ویژگی یک حکمرانی خوب میداند.
البته در این بین اندیشورانی همانند هایدن، کافمن و گریندل نیز برای حکمرانی مطلوب تعاریفی ارائه دادهاند که همه آنان به پاسخگویی، شفافیت، مشارکت، کارآمدی و... اشاره نمودهاند.
دیگران نیز برای حکمرانی خوب ویژگیهای دیگری همچون مؤثر بودن دولت، قانونمداری، مساوات، تصمیمگیری مبتنی بر جمع ، جامع بودن و عدم برتری به یکدیگر ذکر کردهاند.؛ اما در دیدگاه اندیشمندان اسلامی چون امام خمینی (ره) ویژگیهایی همچون محوریت قانون، مشارکت همهجانبه مردم، آزادیهای مبتنی بر اندیشههای دینی، فساد ستیزی، شفافیت، پاسخگو بودن، عدالت، مشارکت در تصمیمگیریها و... یافت میشود که برخی از آنان در اشتراک با مفاهیم ارائهشده توسط دیگران است، اما نکته قابل توجه وجه تمایز میان این تعاریف است که دلیل آن نیز نوع دیدگاه افراد به بعد مادی و معنوی و رنگ و بوی دینی آن است.
با توجه به مطالب عنوان شده ذیل مبحث حکمرانی مطلوب به نظر میرسد تا حدی تعاریف موجود، بسیار آرمانی است که طبیعتاً دستیابی بدان نیز دشواریهای خاص خود را دارد، و کشورهای محدودی وجود دارند که توانستهاند خود را تا حدودی به این سیستم نزدیک کنند.
واژهشناسی اصطلاح امور خیر
این اصطلاح از دو بخش ترکیبی امور به همراه خیر تشکیل شده است که بار معنای آن را بخش دوم یعنی خیر به دوش میکشد. پس قبل از آنکه به تعریف از امور خیر پرداخته شود باید معنا و مفهوم خیر شناخته شود.
گرچه این مفهوم به ظاهر ساده به نظر میآید اما اصلی است که همه جوامع و ادیان گذشته به دنبال رسیدن بدان در امور خویش بودهاند و آن را مکمل کارهای خود میدانستند.
اصل این واژه عربی، مشتق و در باب صفت تفضیل بر وزن فَعل است که گاهی بهعنوان مخالف شر و گاهی نیز در تقابل با ضرر از آن یاد میشود. البته برخی نیز مصادیق خیر مانند عقل، عدالت و امور سودمند را به معنای خیر پنداشتهاند. عدهای هم دامنه خیر را گسترش داده و هر آنچه خوشایند و دلپسند باشد را به معنای خیر میدانند.
در قرآن کریم نیز بارها به این اصل توجه شده و قریب به ۱۷۵ آیه از قرآن به موضوعات خیر و مشتقات آن اختصاص دارند. البته اگر واژگانی همچون «حسنه، اعمال صالح، باقیات و صالحات، ثواب، انفاق، زکات، صدقات و...» را نیز به دایره خیر و مصادیق آن اضافه کنیم حجم گستردهای از قرآن را در بر میگیرد که این خود نشان دهنده اهمیت موضوع است.
1. اشارات قرآن کریم به امور خیر
قرآن کریم در آیات بسیاری به مطلق خیر اشاره میکند:
- «یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ:
ایمان به خدا و روز قیامت میآورند و امر به نیکویی و نهی از بدکاری میکنند و در نکوکاری میشتابند و آنها خود مردمی نیکوکارند.» (۱۱۴/ آل عمران) - «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ یَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَيْرَاتِ وَیَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَکَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ:
ما هم دعای او را مستجاب کردیم و یحیی را به او عطا فرمودیم و جفتش را (که نازا بود) برای او شایسته (همسری و قابل ولادت) گردانیدیم، زیرا آنها در کارهای خیر تعجیل میکردند و در حال بیم و امید ما را میخواندند و همیشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند.» (۹0/ انبیاء) - «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِيرُ:
آن گاه (پس از آن پیمبران سلف) ما آن خاندان را که از بندگان خود برگزیدیم (یعنی رسول خاتم و آلش صلّی اللّه علیه و آله را) وارث علم قرآن گردانیدیم. باز هم بعضی از آنها (یعنی فرزندان او) به نفس خود ظلم کردند و بعضی راه عدل پیمودند و برخی به هر عمل خیر (با جان و دل) به دستور حق سبقت گیرند. این رتبه در حقیقت همان فضل بزرگ (و عطای بیمنتهای الهی) است.» (۳۲/ فاطر)
که در همه این آیات مفسران عقیده دارند منظور از خیر عنوان شده در آیات همان اشاره به جمیع امور خیر است که از آن با لفظ الخیرات یاد شده است.
برای مطالعه :
2. مصادیق امور خیر در قرآن
همچنین در برخی از آیات مصادیق امور خیر مشخص شده است همانند آیه ۲۰ سوره مبارکه مزمل که خداوند میفرماید:
«إِنَّ رَبَّكَ یَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًاوَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ:
خدا به حال تو آگاه است که تو و جمعی هم از آنان که با تواند (اغلب) نزدیک دو ثلث یا نصف یا (لا اقل) ثلث شب را همیشه به طاعت و نماز میپردازید، و خدا (گردش) شب و روز را مقدّر میکند، خدا میداند که شما هرگز تمام ساعات شب را (به عبادت) ضبط نخواهید کرد لذا از شما (اوقات خواب و کارهای دیگر را) در گذشت تا هر چه (از شب را بیمشقت و) آسان است به تلاوت قرآن پردازید.
خدا بر احوال شما آگاه است که برخی مریض و ناتوانند و برخی به سفر از کرم خدا روزی میطلبند و برخی در راه خدا به جنگ و جهاد مشغولند، پس در هر حال آنچه میسّر و آسان باشد به قرائت قرآن پردازید و نماز به پا دارید و زکات مالتان (به فقیران) بدهید و به خدا قرض نیکو دهید (یعنی برای خدا به محتاجان احسان کنید و قرض الحسنه دهید)، و هر عمل نیک برای آخرت خود پیش فرستید (پاداش) آن را البته نزد خدا بیابید و آن اجر و ثواب آخرت (که بهشت ابد است، از متاع دنیا) بسی بهتر و بزرگتر است، و دایم از خدا آمرزش طلبید که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.»
و در برخی دیگر مانند ۴۸ سوره بقره خداوند تغییر قبله و به طور عام هر عمل دیگری که در طول اطاعت از خداوند باشد را جزء امور خیر میداند.
3. نظر متکلمان و فلاسفه در زمینه امور خیر
متکلمان و فلاسفه نیز ذیل امور خیر تبیین میکنند که خیر همان سعادت و خوشبختی برای انسانهاست و همه آن را میخواهند، حتی تمامی ابزارهایی که انسان را به درجهای از کمال و سعادت میرساند میتواند در دسته امور خیر جا گیرد. از این رو و در تقابل با آن تمامی چیزهایی که به عنوان مانع در مقابل انسان قرار میگیرند تا او نتواند به خوشبختی دست یابد شر است که البته چگونگی استفاده از این ابزارها بستگی به انسان دارد. از این باب است که ابوعلی سینا میفرماید: «تمامی ابزارهای موجود در هستی آدمی را به سمت خیر و نیکی میل میدهد و این در میان هیچ چیزی بیهوده آفریده نشده است.»
با عنایت به مطالب فوق میتوان نتیجه گرفت، اصطلاح امور خیر به گستره تمامی کارها و اعمالی اطلاق میشود که در فرایند آن سودی به طرف دیگر میرسد، هرچند که در نگاه دینی نافع اصلی این افعال انجام دهنده آن است.
در گذشته به علت محدود بودن دایره اجتماع، طرفین امور خیر یعنی خیّر و نیازمند تا حدودی مشخص بودند، اما امروز با توجه به توسعه جامعه و تعدد شاخهها و پراکندگی میان مردم این امر بسیار سخت و تا حدودی ناممکن به نظر میآید. بدین جهت سازمانهایی با عنوانهای خیریه و معینهای اجتماعی شکل گرفتند؛ اما هر روز بر وسعت اجتماع مردم افزوده میشود و قاعدتاً سازمانها و نهادها، اعم از دولتی و غیردولتی و رسمی و غیررسمی به صورت فرادی نمیتوانند کنشهای خیرخواهانه انجام دهند.
با توجه به مطالب فوق و تبیین مفاهیم حکمرانی -که در این زمینه منظور همان حکمرانی مطلوب و خوب است - و امور خیر اینگونه به نظر میرسد که هیچ نهادی به تنهایی نتوانسته است در نظام کمکهای اجتماعی و فعالیتهای خیر و نیک مؤثر واقع شود و به هدف خود برسد.
از این رو سازوکاری در نظر گرفته میشود تا به واسطه آن نهادهای مختلف در تعامل با یکدیگر و با ایجاد زیرساختهای لازم به رفع نیاز طبقه محروم بپردازند که این خود همان صورت دیگر حکمرانی در زمینههای خیر است. به عبارت دیگر میتوان حکمرانی در امور خیر را مجموعه ابزارهای موجود اعم از قوانین، برنامهها و سیاستگذاریها دانست که در میان متولیان امور خیر یعنی بخش حاکمیتی و خیریهها در جریان است.
مؤلفههای حکمرانی مطلوب از دیدگاه امام علی(ع)
با توجه به این که امام علی (ع) جزو بهترین حکمران و الگویی برای حکمرانی مطلوب بودند، دیدگاهی خیرخواهانه میتوانند ارائه دهند.
۱- نظام ارزشی
در میان همه جوامع یک سلسله مفاهیمی به نام مفاهیم ارزشی وجود دارد که تا حدودی تعداد زیادی از مجموعههای انسانی را از یکدیگر متمایز میسازد. به طور مثال تفکر و اعتقاد به ارزشهای مادی صرف و نگاه دنیوی، جوامع غیردینی را از دیندار جدا میسازد.
در دستگاه الهی و توحیدی تمامی تفکرات در همه عرصهها میبایست مبتنی بر نگرشی والا و دارای ارزش الهی باشد. هرچند که همگان هر گاه از نظام حکمرانی مطلوب یاد میکنند در این میان به ارزشی بودن آن نیز اشاره دارند که گاه منظور ایشان از ارزش، ارزشهایی در جهت مادیات یا همان نگاه ماتریالیستی و گاه در جهت معنویات است.
در دیدگاه امام علی (ع) ساختار حکمرانی باید مبتنی بر حسب نظام ارزشی منحصر به فردی باشد که آن را ترقی میدهد و بدون وجود آن اهداف مجموعه تحقق نمییابد. این ساختار میبایست فرد و گروه عامل به آن را در مسیر تعالی قرار دهد نه آنکه موجب فساد و تباهی گردد.
از این رو هنگامیکه در مورد عرصه امور خیر از ایشان پرسیده شد آن را از نظامهای مادی همانند کثرت مال و اولاد نفی میکنند. در واقع امام (ع) دیدگاه دنیوی و مادی را نکوهش و رد میکند بدین دلیل که اگر از این مواهب در راستای کمک به مردم و با نیت رضایت خداوند استفاده شود، خود از باارزشترین مصادیق خیر به شمار میرود.
«درباره خیر از حضرت سؤال شد فرمود: خیر افزون شدن مال و فرزند نیست، خیر آن است که دانشت زیاد و بردباریت بزرگ گردد، و به بندگی پروردگارت به مردم مباهات نمایی، پس اگر خوبی کردی خدا را شکر کنی، و اگر بدی نمودی به طلب مغفرت برخیزی. خیری در دنیا نیست مگر برای دو نفر: مردی که مرتکب گناهانی شده و با توبه جبران نماید و مردی که به جانب کارهای خیر میشتابد.»
با این اوصاف اولین نکتهای که باید در سیستم حکمرانی امور خیر لحاظ شود، محوریت قرار دادن ارزشهای والایی است که با سیر در مسیر آن، کل سیستم به سمت رشد حرکت نماید.
۲- رعایت عدالت و مساوات
در دیدگاه نظام سیاسی امام علی (ع) جمیع ارزشها ذیل عدالت معنا مییابد و اگر در جایی عدالت وجود نداشته باشد تمامی سیستم رنگ میبازد. همه سیاستهای حاکم در یک مجموعه میبایست مبتنی بر تحقق عدل باشد. این اصل چنان مهم است که امام در نامه معروف خود به مالکاشتر آن را امری فراگیر و اساسی میداند در آنجا که میفرماید:
«باید محبوبترین امور نزد تو میانه ترینش در حق، و همگانیترینش در عدالت، و جامعترینش در خشنودی رعیت باشد، چرا که خشم عموم خشنودی خواص را بی نتیجه میکند، و خشم خواص در برابر خشنودی عموم بی اثر است.»
در اندیشههای امام علی (ع) هر گاه در مورد فعلی خیر در یک نظام سخن به میان میآید مصادیق عدالت در جایجای آن به چشم میخورد. در نامه 25 به کارگزاران امور زکات توصیه میشود که «بر مبنای تقوای خداوندی که یکتا و بی شریک است حرکت کن، مسلمانی را به وحشت نینداز، و بدون رضای او بر وی گذر مکن، و اضافهتر از حقّی که خداوند در مالش قرار داده از او نگیر. چون به قبیلهای رسیدی در منطقه آب آنان در آی و به خانههایشان مرو، با آرامش و وقار به جانب آنان برو تا در میانشان قرارگیری و به آنان سلام کن، و در تحیّت به ایشان کوتاهی مکن.»
همان گونه که پیداست عدالت در یک مجموعه حکمرانی میبایست به عنوان سرلوحه قرار گیرد تا عمل به آن موجب رشد و تعالی گردد.
«فَإِنَّ ذَلِكَ أَعْظَمُ لِأَجْرِكَ وَ أَقْرَبُ لِرُشْدِكَ، إِنْ شَاءَ اللَّهُ: این عمل باعث بزرگی اجر توست و به رشد و هدایتت نزدیکتر است، اگر خدا بخواهد.»
علاوه بر اصل قرار دادن عدالت در یک سیستم، نیاز است که متولیان و افراد بالادستی دائماً در حال رصد این موضوع باشند و عملکرد دقیقی بر کارگزاران داشته باشد و با ایشان نیز با عدالت مساوات رفتار نمایند، همانند امیرالمؤمنین (ع) که دائماً به مسئولان نظام خود عمل کردن به شیوه عدالت و مساوات را امر مینمود.
ایشان در نامهای به محمد بن ابیبکر سفارش میکند که جامعه و زیردستان خود را بر اساس عدالت و مساوات مدیریت کند.
«با مردم فروتن و نرمخو و گشادهرو باش، همه را به یک چشم و نظر ببین، تا بزرگان بر تو طمع حیف و میل نبندند، و ضعیفان از عدالتت مأیوس نشوند.»
بنابراین اگر این اصل در میان عاملان امور خیر رعایت نشود، زمینه بروز تعدی فراهم میگردد و ناامیدی قشر نیازمند را به همراه خواهد داشت که این موضوع خود میتواند از مهمترین علل سقوط یک نظام حکمرانی در عرصه خیر باشد و پیامد آن در جامعه نیز اثر خواهد داشت که میتواند عاملی برای سقوط دولت و حکومت باشد که در چنین حالتی هیچ دولتی نمیتواند به مقاصد خود دست یابد.
۳- اخلاقمداری و حفظ کرامت
کرامت نعمتی است که خداوند به نسل حضرت آدم عطا نمود و خود را نیز منبع و منشأ آن دانست انبیا نیز در اجتماع خود با هدف حفظ کرامت نوع بشر مبعوث میشدند تا عزت انسان خدشهدار نشود. خداوند انسانها را ذاتاً اجتماعی آفریده است، از این رو میبایست در انواع ارتباطات جمعی و اجتماعی به حفظ حقوق و کرامت افراد توجه شود، و شخصیت افراد در نظامها گرامی شمرده شود.
اکرام دارای وجوه مختلفی است که بعد مالی و اقتصادی، ارتباطی و اجتماعی، عواطف و احساسی و... از انواع آن هستند. در نظام حکمرانی خاصه در امور خیر، با توجه به حساسیت موضوع باید دقت فراوان داشت که عزتی لگدمال نشود و کرامت افراد در فرایند کمکرسانی حفظ گردد.
از این روست که در نامه 31 نهجالبلاغه میخوانیم:
«أَحْسِنْ کَمَا تُحِبُّ أَنْ یُحْسَنَ إِلَيْكَ: یعنی نیکوکار باش همان گونه که علاقه و میل داری به تو نیکی شود.»
بنابراین همانطور که افراد در سطوح مختلف انتظار حفظ کرامت و شخصیت انسانی خود را دارند در مبحث امور خیر نیز باید آن را اصل قرار داد. در مصادر دینی نیز به اصل اخلاقمداری و حفظ کرامت عنایت ویژهای شده است و آن را از اساسیترین آموزههای رهبران الهی برشمرده است، تا جایی که خداوند متعال در قرآن کریم در سوره مبارکه قصص آیه ۷۷ میفرماید:
«وَابْتَغِ فِیمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ: و به هر چیزی که خدا به تو عطا کرده بکوش تا (ثواب و سعادت) دار آخرت تحصیل کنی و لیکن بهرهات را هم از (لذّات و نعم حلال) دنیا فراموش مکن و (تا توانی به خلق) نیکی کن چنانکه خدا به تو نیکویی و احسان کرده و هرگز در روی زمین فتنه و فساد برمینگیز، که خدا مفسدان را ابدا دوست نمیدارد.»
۴- بازدهی و ثمربخش بودن
در مجموعه حکمرانی امور خیر تمام تلاشها با این هدف که افعال انجام شده به جامعه موردنظر خواهد رسید و از آن بهرهمند میگردند، انجام میشود؛ لذا سیاستگذاریها میانه اضلاع حکمرانی باید به گونهای باشد که درصد بازدهی نسبت به عمل انجام شده به مراتب بالا باشد. هرچه یک نظام حکمرانی در پاسخ به نیازها بهتر عمل کند از مشروعیت بیشتری نیز برخوردار خواهد بود. در حقیقت آنچه اساس ضعف سیستمهای حکومتی و حکمرانی است عبارت از کیفیت عمل دستگاهها است.
در همین راستا نیز امام علی (ع) در سیستم اعمال امور خیر اشاره دارد که «خَیرُ البِرَّ ما وَصَلَ إلَی المُحتاجِ» و برای مؤثرتر واقع شدن آن میفرمایند: «أَفْضَلُ اَلنَّوَالِ مَا وَصَلَ قَبْلَ اَلسُّؤَالِ»
۵- تسهیلگری و تسریع امور
همواره برای اثربخشی بیشتر یک عمل باید مؤلفه زمان در نظر گرفته شود تا عمل در موعد مقرر و در مدت زمان مفید آن انجام شود. در نظام حکمرانی باید سعی شود با ارائه سیاستگذاریهای درست و با اتخاذ روش صحیح در بهترین زمان ممکن فعل مورد نظر به مرحله اجرا درآید؛ زیرا در غیر این صورت ممکن است از دایره ثمربخشی خارج شود. در حکمرانی امور خیر اگر تعجیل صورت نپذیرد امکان تضییع حقوق مردم نیازمند و رواج شیوههای ناپسند دور از ذهن نیست.
بدین جهت است که در روایتی از معصوم نقل شده است: «إذا هَمَمْتَ بِخَیرٍ فَبادِر فإنّکَ لا تَدِری ما یَحدُثُ: هر گاه تصمیم بر انجام یک امر خیر گرفتی در آن تعجیل کند زیرا نمیدانید که چه اتفاقی خواهد افتاد»
البته در زمینه قانونگذاری و اجرای آن نباید سرعت و دقت در تقابل با یکدیگر قرار گیرند و دچار آسیب شوند. البته برخی دلیل تسریع در امور خیر را از دست رفتن فلسفه انجام امر خیر و رفع نیاز شخص نیازمند به گونههای مختلف میدانند.
از دیگر دلایل مبحث تسهیلگری و شتاب در مجموعه حکمرانی امور خیر دور نشدن از هدفهای آن و اشتغال به اعمال دیگر است که میتواند غایت امر را تحتالشعاع قرار دهد:
«بادِروُا بِعَمَل الْخَيْرِ قَبْلَ اَنْ تُشْغَلْوا عَنْهُ»
علاوه بر آن برای پایداری امور خیر اصل قرار دادن این موضوع لازم و ضروری است همان گونه که امام (ع) فرمودند: «بر آوردن نیازهای مردم پایدار نیست مگر به سه چیز، کوچک شمردن آن تا خود بزرگ نماید، پنهان داشتن آن تا خود آشکار شود، و شتاب در بر آوردن آن، تا گوارا باشد.»
6- قانونمداری و حق گزینی
هر کالبدی بدون وجود روح، مرده و از بین رفته به حساب میآید. حکمرانی نیز کالبدی دارد که روح آن قانونمداری است. مفهومی که در همه نظامها یک اصل است و بدون آن کارآمدی سیستم خدشهدار خواهد شد. هرچند که همواره گروهی سودجو در میان طبقات حکمرانی وجود دارند تا با وجهه قانونمدارانه و حق گرایانه ولی با نیت قدرت جویانه به اهداف خود برسند.
البته قانونمداری و حقخواهی برای یک مجموعه همانند دوروی یک سکه است که در یک طرف آن میبایست نظام پایبند باشد و از سوی دیگر عموم مردم برای آن احترام و ارزش قائل باشند، در نتیجه با آن رابطه مستقیم دارد. یعنی هرچه قدر مردم یک جامعه به نظامی همچون نظام حکمرانی امور خیر اعتماد و اعتقاد بیشتری داشته باشند، میل به قانونمداری نیز افزایش خواهد یافت
بدین جهت بارها در نهجالبلاغه امام علی (ع) بر وجود یک سیستم قانون محور و یک مجموعه حکمرانی اشاره دارد که حتی وجود یک نظام جائر را از نبود آن بهتر میداند، هرچند که امام بر الزام حکومت دینی تأکید دارد که میبایست در طی آن قوانینی در میان مردم و کارگزاران وضع شود تا با عمل به آن احکام الهی محقق شوند.
ایشان در عمل به قانون به عنوان روح حکمرانی به حقگرایی و مساوات تأکید فراوانی داشتند تا جایی که در منشور حکمرانی و حکومتداری یعنی نامه مالکاشتر میفرمایند: «همیشه حق را اگرچه بر نزدیک و دور باشد، اجرا کن و اعمالت را به خداوند بسپار، هرچند که اجرای حق زیانی به تو رساند.»
امام علی (ع) مبحث قانون و حق گزینی را لازم و ملزوم هم میداند تا جایی که مصلحتاندیشی را در این امر ناپسند دانسته است و به مالک میفرماید: «حق و قانون را درباره کسی که لازم است اجرا کن، بدون توجه به اینکه آن شخص از نزدیکانت باشد.»
بیشتر بخوانید :
نتیجهگیری و جمعبندی
در نوشتار حاضر سعی بر آن بود تا با بررسی و تبیین مفاهیم اولیه و ارائه نظریات مختلف در باب حکمرانی مبتنی بر آراء گوناگون، نگاهی گذرا نیز بر تفکرات امام علی (ع) ذیل مبحث حکمرانی امور خیر صورت پذیرد که پس از مداقّه بسیار در آثار گرانسنگی چون نهجالبلاغه مؤلفههایی همانند نظام ارزشی مبتنی بر اسلام، رعایت عدالت و مساوات، محوریت مسائل اخلاق و حفظ کرامت انسانی، ثمربخش بودن و کارایی، تسهیلگری، شتاب و تسریع در امور خیر، قانونمداری و حق گزینی و... بیان گشت که هدف از تمامی این امور تعالی جامعه اسلامی است.
ساختاری که ایشان برای حکمرانی امور خیر ترسیم میکنند ساختاری مبتنی بر عدل و انصاف است که هم خود بدان پایبند بودند و هم به کارگزاران مستمراً تأکید میکردند و معتقد بودند که یک ساختار ارزشی بدون رعایت عدالت ممکن است به انحطاط و سقوط کشیده شود. امام علی (ع) با سیره عملی خود و با سخنان صریحشان مطرح نمودند که نظام حکمرانی باید به عنوان یک ابزار در جهت اجرای احکام الهی و رفع نیازهای مردم عمل کند. همچنین دیدگاه ایشان به اینگونه مباحث بر خلاف دیدگاه نظریهپردازان غیرمسلمان دارای دو بعد معنوی و توحید و بعد دنیوی و مادی است نه فقط نگاه مادیگرایانه.
این مطلب برداشت و خلاصهای از مقاله مؤلفههای حکمرانی امور خیر در دیدگاه امام علی (ع) نوشته محمدحسین بهمن پور لیلی و سمیرا کثیری است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده و در سیویلیکا منتشر شده است.
دیدگاه خود را بنویسید