یکی از موضوعات مهم فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مقوله امر خیر است. امر خیر مبتنی بر مصالح اجتماعی و انسانی و خیر رسانی عمومی به جامعه است. بر این اساس دارای کارکردهای متعدد و متنوعی است و اعتقادات و باورها، دولتها، نهادهای اجتماعی و فرهنگ عمومی در جهتگیری و اثر بخشی بیشتر آن نقش دارد.
امر خیر در تاریخ ایران گسترش چشمگیری داشته است. عوامل متعددی در این امر اثرگذار بودند که عبارتند از: اندیشه دینی، تجربه تاریخی، سابقه فرهنگی، مشارکت اجتماعی و نهادهای مدنی. از این رو امر خیر در حوزه ساختارهای حکومتی، درک اجتماعی و مسئولیت فردی مورد توجه عموم بوده است.
در این تحقیق بر رویکرد حکومتها به امر خیر، ماهیت و کارکرد آن در تجربه تاریخی ایرانیان با محور الگوی امر خیر در حکمرانی ایرانی- اسلامی تاکید شده است. سوال این است که رابطه سیاست و امور خیر در نظام حکمرانی ایرانی و اسلامی چیست؟
مصادیق آن کدام است چگونه تحقق مییابد و پیامدهای آن چیست؟ در این تحقیق با روش کتابخانهای و شیوه تحقیق مطالعه تاریخی که مبتنی بر توصیف دادهها و تحلیل آنها است؛ به این پرسش پاسخ داده شده است.
پژوهشها در زمینه سیاست و خیریه در طول زمان
برخی پژوهشهای انجام شده در این حوزه عبارتند از: لمپتون درباره نقش سیاستهای اقتصادی در رونق نهادهای عام المنفعه بحث می کند. مهدی زاده در پایان نامه با عنوان «بررسی جایگاه وقف در شکل گیری بافت شهری و فضاهای معماری دوره ایلخانی»؛ تأثیر سیاستهای اجتماعی خیریه را بر ساختار شهری مورد بررسی قرار می دهد. یوسفی فر با تاثیر سیاستهای حمایتی را در رفاه اجتماعی مورد بررسی قرار داده است.
اهمیت این تحقیق از آن جهت است که درباره مبانی اندیشه سیاسی امر خیر و تأثیر آن براساس الگوی حکمرانی ایرانی و اسلامی تحقیق مستقلی صورت نگرفته و برخي از نويسندگان و پژوهشگران به صورت مختصر و پراكنده مطالبي پيرامون بخشهايي از موضوع ارائه دادند.
این پژوهش رویکردی متفاوت نسبت به جایگاه حکمرانی در امر خیر دارد. ضرورت انجام تحقیق در این زمینه؛ بیشتر از آن جهت است که امر خیر در تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی ایران نقشی مهم و اثر گذار داشته و بازشناسی و بهکار گیری این مقوله در سیاست گذاریهای کلان، امر ضروری و کارآمد خواهد بود.
امید است این تحقیق زمینه ای را فراهم کند تا با استفاده از این تجربه تاریخی و بهرهمندی بیشتر از امر خیر و نهاد حاکمیت؛ مقتضیات و مسائل جامعه امروزی شناسایی و مدیریت شود و شرایطی ایجاد گردد تا از منظر معرفت شناسی (نظری) و تمدنی (عینی) توجه بیشتری به ضرورت سیاست گذاری کلان در زمینه امر خیر صورت گیرد.
برای مطالعه :
1- مبانی امور خیر در اندیشه سیاسی ایرانی_اسلامی
سیاست مدن در اندیشه سیاسی اسلامی ایرانی به معنای تدبیر در امور جماعات است که سبب صلاح امر معیشت و معاد باشد. حقوقی که برعهده اهل سیاست است عبارتند از : رحمت، شفقت، تعهد، عطوفت، تلفف و تربیت. کسی که در حوزه سیاست گام بر میدارد به دنبال اصلاح، رفع مکاره، جذب خیرات و دفع شرور است.
در گفتمان سیاسی ایرانی- اسلامی، سیاست از دو شاخصه صناعت و طبابت برخوردار است. دانایی عبارت است از توجه به اجتماعات، تفحص در احوال مدن و اوضاع عالم، حفظ خراج، تصحیح امور، ایجاد اعتدال و صحت و به تعبیر دیگر:« الدین و الملک توامان لایتم احد هما الا بالاخر».
مدینه فاضله بر محور سیاستی حرکت میکند که همت را در ارشاد مصالح، انجام خیرات، ازاله مفاسد و شرور مصروف میداند. از این رو اهل سیاست، اهل خیر هستند و مدینه فاضله بر محور خیر حرکت میکند. خیر از طریق حکمت، عقل، شرع، عدالت و سیاست فراهم میگردد.
امور خیر در این اندیشه بر مبنای تحقق عقاید و اتحاد آن با اعمال شکل میگیرد و مقصود از امر خیر کمال نفس و سعادت ابدی است. کسی که در وادی خیر پا میگذارد به اشخاص، احوال مردم، بلاد و ساکنان آن واقف است و قصد او در امر خیر ایجاد مودت صادق، قلوب متفق و بر پایه محبت است.
امور خیر از منظر نشانههای عدالت و اعتدال
از منابع سیر الملوک و نصیحتنامهها دریافت میگردد؛ مبانی اندیشه ایرانی برپایه فلسفی و الهی نهاده شده است. تحف امر خیر را بر اساس قابلیتهای انسانی، استعداد افراد و استحقاقشان دسته بندی کرده و آن را از منظر انسان شناسی، معرفتی و جهان بینی دینی مورد بررسی قرار میدهد و امر خیر را از نشانههای اعتدال و عدالت میداند.
براساس این دیدگاه خیر بر اساس مرتبه، استحقاق و استعداد در 5 دسته قرار میگیرد.
-مرتبه نخست شخصی که بالذات و بالطبع خیر است. در این صورت امر خیر به دیگری سرایت میکند.
-مرتبه دوم بالطبع اهل خیر است که خیر او به کسی سرایت نمیکند.
-مرتبه سوم کسی است که نه اهل خیر و نه اهل شر است. اهل امن و راحتی است و دیگران را بر امر خیر تحریض میکند.
-مرتبه چهارم اهل شر است ولی متعدی است.
-مرتبه پنجم شریر است و شرارتش به دیگران سرایت میکند.
با توجه به رابطه مستقیم خیر با عدالت؛ عدالت افراد هم در سه حوزه قابل بررسی است:
1- تسویه و تعدیل مراتب:
دراین حوزه مراتب خیر و شر، شناسایی و دستهبندی میشود.
2- تسویه و تعدیل خیرات:
در این حوزه خیرات به دو دسته عامه و مشترک تقسیم میشوند. در دسته عامه خیرات سبب امنیت، سلامت، کرامت و تزکیه اموال میشود.
در این حوزه فرد به دنبال تقویت خیرخواهی و به کار گیری آن در امور صحیح است. ضرورت خیرات و طریقه بقا و محافظت از آن، راهکارهای سلبی و ایجابی برای جلوگیری از انحراف امر خیر و دور کردن اغیار و کسب فردی در این حوزه قرار میگیرد.
3- احسان:
آثار عدالت در امر خیر عبارت است از ایجاد هیبت در دولت، شجاعت در پشبرد امور و امنیت سرحدات (معنوی و مادی)
با توجه به آنچه بیان شد نسبت معناداری بین سیاست و امر خیر وجود دارد. در این میان آنچه این رابطه را ایمن و اثر بخش میکند؛ مقوله عدالت است.
در الگوی حکمرانی اسلامی ایرانی امر خیر بر پایه بینش، آگاهی، تذکر و آرامش خاطر بنا شده است. چنانکه راههای تقرب به خداوند فراوان است؛ درهای خیر هم گشاده و گسترده است. یکی از نمونههای این تفکر مربوط به ابن قتیبه دینوری در عیون الاخبار است.
ابن قتیبه این کتاب را با هدف راهنمایی به سوی امور متعالی، راهبری منش نیک، بازدارنگی از پستی، تدبیر درست، اندازه شناسی و آبادانی زمین بر مبنای خیرات نوشته و در این زمینه از الگوی ایرانی بهره برده است.
مطابق نظر وی «صلاح دین با صلاح زمان حاصل شود و صلاح زمان با صلاح سلطان فراهم گردد و صلاح سلطان هم پس از توفیق خداوند با ارشاد و حسن توجیه تو دست دهد». فرمانروایان و اهل علم دو رکن مهم برای یادآوری و ایجاد آرامش خاطر جهت تحقق امر خیر و سیاستگذاری برای دست یابی به نیکی و نیکوکاری هستند.
موضوعات مرتبط با خیریه در منابع
برخی از مبانی مهم درباره گفتمان اندیشه سیاسی ایرانی- اسلامی که در منابع گزیده آمده عبارتند از:
-دینداری و دین مداری:
در این تفکر حاکم باید هم دیندار باشد؛ هم درباره امر دینداری تدبیر کند و هم مشمول دعای خیر دیگران شود. تعابیری چون سلطنت و سلطان و مهتری در این اندیشه بیانگر شان سیاسی و اجتماعی حاکمان را در بر میگیرد. دارابی آثار وضعی را در دو حیطه سلبی و ایجابی بررسی کرده و خودداری از امر خیر را سبب نزول بلایا میداند.
-پادشاهان بیدار:
تعبیری است که خواجه نظام الملک به کار میرود. چرا که از نیروهای کاردان و رزم آزموده بهره میبرند و هر آنچه از عمارت و امر دین است انجام میدهد. مصداق این بیداری و دانایی بخشش، خیرات و کارهای نیکو است.
جالب آن است که خواجه 13 وظیفه را برای پادشاهان بیدار بر میشمرد که همگی از مصادیق کار خیر هستند؛ از آن جمله است: قرض دادن به مردم، تدبیر مالیات، صدقه و یاری برای نیازمندان و کوتاه کردن دراز دستان.
-سازمان قوی:
از اصول مهم حکمرانی مطلوب به کارگیری مردان قوی است. این امر با تربیت نیروی کارآمد و طراحی یک سازمان قوی فراهم میآید. چرا که کاردانان از جانب حاکمان امور را تدبیر میکنند و کارهای نیکو و عطا و خیرات از مسیر تدبیر اینان جریان مییابد.
حکمرانی امری منفعل و متاثر نیست بلکه خود برانگیزاننده و راهبرنده جامعه است و مصلحت امور جز با تربیت افراد و به کار گیری مردان انجام نمیگیرد. از این رو تربیت نقش مهمی در تعیین جهت جاکمان، به کارگیری نیروها و امکانات و تحقق عطا و خیرات دارد. نتیجه آنکه رابطه تربیت با امر خیر یک رابطه مستقیم دو سویه است که تدبیر آن از طریق حکومت انجام میگیرد.
یکی دیگر از مؤلفههای مهم در سازمان قوی مشورت با دانایان، پیران، جهان دیدگان و گفتگوی مستمر با آنها است. از این رو مصلحت و حکمت در امر خیر بدون گفتگو با دیگران و برگزیدن رای قوی ممکن نیست. عقلانیت در این الگو به معنای بهرهگیری از تجربه پیشینیان، الزام بر دینداری و تدبیر در همه امور است.
علاوه بر هدایت و حمایت، مسئله نظارت و قضاوت و مشارکت در این گفتمان مطرح است. چرخش نخبگان، پرهیز از واگذاری چند مسئولیت به یک نفر یا چند نفر برای یک مسئولیت و رصد امور از تجربههای کارآمد در این زمینه است. خواجه طوسی، انوشیروان و بهرام گور دو تن از پادشاهان پیش اسلامی ایران را به خاطر محاکمه خاطیان و حمایت از ستمدیدگان به عنوان الگوهای موفق در تحقق امر خیر در جامعه ایرانی معرفی میکند.
تقسیم بندی انواع افراد از نظر امور خیریه
مطلب دیگری که در این گفتمان مطرح است نسبت بین تفاوتها و اهداف است. از این رو مردم به 6 گروه تقسیم میشود که هر یک در امر خیر سهیم هستند و از آنها انتظاراتی میرود. این گروهها به شرح زیر عبارتند از:
نخست علما هستند که از بندگان شایسه به شمار میروند و بر امر آخرت گرایی و رستگاری تاکید نموده و الگوی علم و عمل هستند.
گروه دوم سلاطین هستند که از آنها انتظار شقفت، مرحمت و عدالت میرود.
گروه سوم اغنیا هستند که درباره فقرا تفحص میکنند و از احساس و عطیه برخوردارند.
گروه چهارم و پنجم جاهلین و رعایا هستند که از آنها انتظار اطاعت پیروی و تعظیم و انصاف میرود.
در نهایت گروه ششم که فقرا هستند که انتظار میرود صبور باشند و از طمع ورزی خودداری کنند.
هر کدام از این 6 گروه اگر بر خلاف جایگاه و وظیفه خود عمل کنند به ترتیب در موقعیت شیطان، فرعون، قارون، حیوانات، حشرات و سگان قرار میگیرند.
-جوانمردی و مهتری:
در اندیشه سیاسی ایرانی اسلامی همه باید سخی باشند و از سلاطین و صاحبان قدرت و مکنت انتظار بیشتری میرود قدرتمند کسی است که همت ومروت دارد و مهتری با نان دادن فراهم میآید. نیکوکاری شایسته و جوانمردی در دستگیری از مردم و همراه کردن آنها در نعمتهایی است که خدا به ما عطا کرده است.
خواجه مینویسد فراخ داشتن نان و طعام بر خلق خدای عزوجل در بقا عمر و ملک و دولت بیفزاید و هر کس که نان دادن را کم کند اجلش نزدیکتر میشود. جوانمردی و مهتری در گرو دل کندن از دنیا است. خواجه در تاکید بر این امر وصایای پیشنیان را ملاک توجه قرار میدهد. مانند آنکه «زر را دشمن دار تا مردمان تو را دوست گیرند."
در این گفتمان سیاست نه به معنای طمع که تدبیر است و خیرات زمانی ظهور مییابد که سلطان دل از دنیا میکند و به واسطه عطا و خیرات و کارهای نیکو محبوب مردم میگردد و همگان سلامتی و بقای عمر او و ملکش را طلب میکنند.
یکی از نشانههای دل کندن از دنیا نان دادن و نیکوکاری اسات. چنانکه بخل و نان کوری نشانه دل بستن به دنیا است. ثعالبی در این زمینه مینویسد: «دل به دنیا نبندید... و ترک آن هم نگویید زیرا به وسیله آن است که میتوان خیر دنیای دیگر را فراهم آورد» لذا کم طبعی، دل سیری و راستی از صفات بایسته و شایسته سلاطین دیندار و نیکوکار است.
-برخورداری از صفات حمیده و نیکو:
نیکی و به تعبیر دارابی، «محبت عقلانیه» از مؤاخات و همراهی با مردم نشات میگیرد و از آثار و خواص عقل است. کسی که از عقل بهره میگیرد؛ در سه حیطه قول، حال و کردار از سلامت برخوردار است و آبرو و عزت دیگران برایش اهمیت دارد.
فرد نیکوکار فردی ناصح، قانع، عاید و نیکو خلق است که از سر اخوت، محبت و خلت؛ به ایثار و مواساة با دیگران میپردازد و همگان را عیال خود میپندارد. چنین فردی برآوردن حاجات و خواستههای خود را به تأخیر میاندازد و آنها را تنزل میدهد و رفع حوایج دیگران و رسیدگی به مردم را از حقوق ایمانی میداند.
دارابی تربیت حاکمان و مردان قوی و رسیدگی به امور حق را از حقوق 30 گانه مؤمن بر شمرده و عاقل را کسی میداند که دانا به حاجت دیگران و ملجأ و پناهگاه آنها است و سرور و سامانی را آشکار و حزن را میزداید. بر این اساس یکی از خواص عقلانیت پروری، مداومت بر امر خیر است.
براساس گفتمان ایرانی اسلامی، پروراندن و شکوفا کردن و به کمال رساندند، اصل تربیت است. از این رو تخلق به اخلاق نیکو و صفات شایسته در اثر تعلیم و تزکیه فراهم میگردد.
دارابی در این زمینه معتقد است «مداومت بر امر خیر ناشی از استمرار نفس بر امری از امور خیر است به طوری که عادت و طبیعت مکتسبه ثانیه فرد گردد.» بدین ترتیب مداومت بر امر خیر ممدوح است چنانکه احاطه و استکثار مذموم و مطرود به شمار میرود.
نکته مهم در این زمینه، تاکید بر مداومت و استمرار است. گویی امر خیر خود سبب تربیت و تعالی میشود.چنانکه در تربیت اصل بر تکرار و استمرار و تدریج است؛ در امر خیر هم این مسئله دیده میشود.
لذا امر خیر هم از آثار عقل است و هم سبب تزاید عقلانیت و مداومت بیشتر بر امر میشود. توجه به خیر سبب تعالی اخلاق فردی و اجتماعی میشود.
آنچه در این دیدگاه متمایز است فرایند تعالی تدریجی جامعه بر مبنای امر خیر است. برخی از آثار مداومت بر امر خیر عبارتند از: «ترک فواحش، تحرج، یقین، طاعت رحمان، تعظیم برهان، اجتناب از شیطان، اجابت عدل، قول حق و نجات».
خیر اجتماعی به چه صورت است؟
برخورداری از اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی از اصول مهم در امر خیر اجتماعی است. لذا امر خیر تمثل همه صفات حمیده است که در فرد و جامعه ظهور میکند. مولف نقاوه الاثار در تبیین منطق رابطه بین اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی مینویسد:
«اين مقدمه نزد ارباب عقل و اصحاب نقل مسلّم و مقرر است كه هرگاه ذات ميمنت صفات پادشاه بصفت نصفت موصوف و بسمت شوكت و جلالت معروف بوده خاطر خير مآثرش بشيوه ستوده معدلت و انصاف اتصاف داشته باشد شبهه شك و ريب صفت عدل و رأفت او در دلهاى خلايق از مخالف و موافق بلكه در اشياء تأثير نموده آثارش با حسن وجوه سمت ظهور مىيابد.»
-بهرهگیری از سنتهای نیکو:
در اندیشه سیاسی ایرانی همت و مروت، حق گذاردن بندگان شایسته، مشورت با اهل علم و رزم آمد، یاری و همراهی با خلق و نیکی کردن از مصادیق خیر و عدل به شمار میرود به همین جهت نوشیروان ساسانی به عنوان الگوی پادشاهی نیکو، دارای رای قوی و تدبیر درست شناخته میشود.
در تاریخ ایران پیش از ورود اسلام مصادیقی از سیاستهای اجتماعی و مذهبی شاهان که ناظر بر امر خیر بود؛ به چشم میخورد. کریستن سن به مواردی از وقف اشاره میکند که در دوران ساسانی رواج داشت وقف آتش به آتشکده از این نمونه است.
به نظر میرسد این وقف سمبلی از سلطنت و حفظ قدرت به شمار میرفت، همچنین مردم در امور خیر مشارکت میکردند. مثلا وقف یا هبه میکردند و گاه خیراتی را برای طلب راحتی روح اموات میدادند. در این دوران قوانینی برای جلوگیری از سرقت این اموال و تشویق دیگران به امر خیر وضع شد. یا سیاستهایی به کار گرفته شد که واقف حق استفاده از موقوفه را داشته باشد.
پس از اسلام با مهاجرت اقوام مختلف و خاندانهای حکومتگر به ایران، این سنتهای نیکو چنانکه در ادامه خواهد آمد؛ مورد استقبال قرار گرفت و تمدن اسلامی با حضور اقوام مختلف در تحقق امر خیر تداوم یافت.
بیشتر بخوانید :
2- اصول سیاستهای حاکمیتی در امر خیر
لازمه تحقق امر خیر در حیطه حکمرانی داشتن کیاست و سیاست در همه امور است. تجربه تاریخی الگوی ایرانی اسلامی بیانگر آن است که حکام سیاستمدار و کاردان در امر خیر هم اقدامات مهمی انجام دادند. برخی از مؤلفههای اصلی سیاستهای حاکمیتی در امر خیر در اندیشه سیاسی ایرانی- اسلامی عبارتند از:
-نیک اندیشی:
چنانکه خواجه مینویسد یعنی نیت امر خیر و اندیشیدن در مصالح مردم
- تحقق شریعت:
خیر به مثابه امر دینی در حیات اجتماعی، آبادانی کشور و اصلاح امور جاری و ساری است. خواجه نظام الملک 6 فصل از کتاب را به موضوع ضرورت امر دین در حکمرانی اختصاص میدهد. اشپولر درباره اهمیت دین در نزد حکمرانان مینویسد: «كثرت اوقاف مذهبى نيز خود نمونه علاقمندى طبقه حاكم، به دين بود:
برمكيان، صفاريان، فرمانروايان كرد، آل بويه، غزنويان، خوارزمشاهيان، سلجوقيانو اتابكيان همه، مساجد، رباط، كاروانسراها، بيمارستانها و مدارس وقف نمودند.»
- به کار گیری نیروهای کاردان و حق گذاری بندگان شایسته:
این حق گذاری که خواجه از آن تعبیر زه گذاردن میکند شامل عطا بخشی و نیکی به دانایان، پیران و فرهنگیان، حفظ حرمت و به کار گیری رأی و تدبیر آنها و تعهد در به کار گیری نیروهای کارآمد است.
-تأمین آبادانی و عمارت :
ثعالبی درباره رابطه قدرت و سیاست در آبادانی و نقش آن در تقویت جایگاه امر خیر مینویسد: «قدرت بی لشکر و لشکر بی زر و زر بی زراعت و زراعت بی عدالت و حسن سیاست حاصل نشود»
- رفاه اجتماعی و جایگاه وقف:
تلاش برای رفع نیاز مردم و ارتقای سطح زندگی و عدالت اجتماعی یکی از مهمترین مولفهها برای حکمرانی مطلوب است. در تجربه ایرانی اسلامی مواردی چون یاری کردن رعیت با وام، صدق، تخفیف در مالیات، حمایت از ستمدیدگان، نذورات و عطا، بیانگر اهمیت این مولفه در سیاستهای حاکمیتی است.
یکی از مظاهر امر خیر موقوفات بود که در الگوی حکمرانی ایرانی اسلامی از بسامد بالایی برخوردار است. از آنجا بسیاری از این نوع حکومتها از نوع تئوکراسی و دینی بودند وقف را ملک خدا و راهی برای تقرب به او میدانستند، ولی در عین حال این مقوله در مواردی در حوزه مصادیق و مسائل تحت تأثیر عوامل محیطی، اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته است.
شاید این مسئله باعث شده تا برخی به نادرست ماهیت وقف را در حکمرانی ایرانی و اسلامی بر مبنای تقویت حاکمیت فئودالیته تفسیر کنند. بنا به نظر اشپولر موقوفات علاوه بر فوایدی که برای عموم داشت برای بازماندگان هم اغلب درآمدی بدون دغدغه بود. کرزون یکی از دلایل رونق گرفتن در ایران را مصونیت املاک از خطر ضبط و مصادره توسط حکومتها و معافیت آنها از مالیات میداند.
جایگاه وقف در نزد سلاطین متفاوت بود مثلا نادرشاه بر خلاف اسلاف خود در اراضی وقف تصرف نمود، و دستور داد تا از موقوفات امام رضا (ع) 1000تومان مالیات پرداخت شود این در حالی بود که عموم موقوفات از پرداخت مالیات معاف بودند.
در مواردی هم اوقاف به عنوان محلی برای درآمد مراکز عام المنفعه در نظر گرفته میشد. غازان خان اوقافی را برای دارالسیادهها تعیین و وقف نامه مجزایی را تنظیم کرد. برخی از این موقوفات عبارتند از : سواد مالک، وقف املاک قری، ضیاع، عقار، ربوع مستدرکات، حاصل ارتفاعات 10000دینار
همچنین امیر شاه ملک بهادر برای مدارس، خانقاهها، رباطها و باغها روستاهایی را وقف کرد. از مهمترین اینها شنب غازانی، ربع رشیدی و مجموعه ابنیه امیر عماد الدین در کاشان است که به صورت مجتمعهای وقفی اداره میشد.
با این حال قانون گذاری وقف در الگوی سیاسی ایرانی- اسلامی دارای فراز و نشیب است و متناسب با سیاست گذاری حاکمان، گرایشهای عقیدتی و گروههای هدف دچار تغییر و تحول میشد. یکی از تلاشها در این زمینه ایجاد قواعدو چارچوبهایی برای تعیین محدوده وقف، تعیین وقف و وظایف اشخاص است.اقدام غازان خان در دارالسیاده با هدف اصلاح ساختار وقف صورت گرفت. همچنین در عرصه صفویه برای برخی اماکن و ابنیه خطبه نامههایی تهیه شد مانند خطبه حمام، خطبه قنات و آب کاریز چهار باغ اصفهان
3-ابعاد حکمرانی در امرخیر
بر مبنای الگوی حکمرانی ایرانی اسلامی «صاحب ضبط و سیاست و سطوت، اهل خیر است و دارایی و قدرت خود را در جهت آبادانی و معماری به کار میگیرد.» از این رو حوزه نفوذ حکمرانی در امر خیر بسیط و شامل هر کاری است که برپایه صلاح دین، سروری اهل حق، تدبیر درست و تعالی نیک و بازدارنده پستی باشد.
اصول امر خیر در اندیشه ورزی ایرانی – اسلامی شامل چهار بخش است: علم به حاجت، ملجا و پناهگاه مردم، ایجاد زمینه سرور و مداومت بر امر خیر و چنان است که باید آن را از مظاهر احسان و هیبت و شجاعت سلطان بر شمرد.
اگر این مهم را با مسئله محبت عقلانیه، مداومت بر امر خیر و دل کندن از دنیا که در اصول مبانی نظری حکمرانی در اندیشه ایرانی اسلامی از آن یاد شد، مورد مطابقت قرار دهیم روشن میگردد که اهل سیاست با تقویت صفات حمیده و حفظ نفس و بیداری و الزام بر دینداری امکان رسیدگی به امور مردم و رفع موانع رشد و بقای حکومت خود را فراهم میآورند.
براساس آنچه از الگوی حکمرانی ایرانی اسلامی به دست آمد بخش مهمی از امور خیر با مشارکت دولت انجام میشود. این امر علاوه بر تقویت جایگاه دولت سبب نیکنامی و فرمانپذیری مردم میگردد. در اندیشه خواجه نظام الملک یکی از دلایل برپایی ابواب الخیر نیک نامی و بقای دولت سلجوقی بوده است.
بخشی از این نیک نامی به تعبیر ثعالبی در دنیای دیگر فراهم میآمد. شاید به همین جهت بود که تیمور لنگ وصیت کرد تا مخارج ابواب الخیر از ماترک او خرج شود. برخی دیگر از دستامدهای ناشی از حکمرانی در امر خیر بر اساس الگوی ایرانی و اسلامی به شرح زیر عبارتند از:
-محاکمه خاطیان و مقابله با منکرات:
برقراری عدالت از مصادیق امر خیر و تحقق آن وابسته بر کیاست و سیاست است و بخشی از سیاست مربوط به ارشاد مردم و تنبیه خاطیان و مبارزه با مفسدان و رفع مکاره است. در الگوی حکمرانی ایرانی- اسلامی صلاح دین با صلاح سلطان فراهم میآید.
یکی از ابعاد خیرات محاکمه خاطیان و مقابله با مفسدان است. مواجهه خاندان برمکی با خاطیان؛ پسر بهاء الدوله در سیستان ، میر سید علی در کاشغر؛ خواجه غیاث الدین محمد پسر رشیدالدین فضل الله همدانی، اتابک مظفر الدین در منصب صدارت و اقدام غازان خان در برپایی موقوفه بیت القانون از نمونههای تاریخی است که برخورد با مفسدان و محاکمه خاطیان را از مصادیق کارهای نیکو و مصداق خیرات دانستند.
در برخی منابع مصداق امر خیر، اجرای عدالت و مصداق سیاست تنبیه است تاریخ فیروز شاهی 508 غازان خان ایلخانی به جهت اجرای عدالت به عنوان پادشاهی با کیاست و اهل خیر شناخته میشود، او محلی به نام بیت القانون را در مجتمع شنب غازانی برای رسیدگی به مظالم وقف نمود.
خواجه نظام الملک همچنین وظیفه پادشاهان بیدار را حراست از دین و برخورد با بدعتها میداند. دارابی از این مقوله تحت عنوان «محبت عقلانیه» یاد میکند و دفع شرور و رفع مکاره را برای جذب خیرات لازم میداند، از این رو برخورد با بدعتها از مصادیق دینداری و نشانه قوت و خیرخواهی و خیرمداری حاکمان به شمار میرود.
اقدام ملکشاه در از بین بردن بدعتها یکی از مصادیق امر خیر است. غازان خان به خاطر مبارزه با مفسدان و ارشاد عموم زمینه خرسندی مردم را فراهم آورد.
در نزد صفویه برخورد با منکرات و بدعتها از مصادیق خیر اجتماعی و در راستای مقتضی شریعت و مورد حمایت علما بود. شاه طهماسب صفوی دستور داد امور زیر در دار الایمان کاشان منع و با خاطیان برخورد شود: منع نقاره زدن و اجتماع کردن در بقاع خیر منع کبوتر بازی قمارخانه، شراب خانه، بنگ خانه، معجون خانه، بوزه خانه، قوال خانه، بیت اللطف، همچنین منع طنبور زدن، تراشیدن ریش، آلات لهو، منع امارد در امور حمام و سایر امور .
چنانکه برخورد با مفاسد و بدعتها از مصادیق خیر اجتماعی است کارهای نیکو و خیر نیز به تبع سبب اصلاح فرهنگ و سبب تربیت نیکو و انجام امور خیردیگر است. مولف نقاوه الاثار در باره امیر شاه اسماعیل سامانی مینویسد:« در رعايت آداب سلاطين ذوى الاقتدار و تتبّع سلوك خواقين جلالت آثار، گوى مسابقت بچوگان اقتدار میربود و آوازه شأن و شوكت وصيت شكوه و عظمت آن پادشاه قضا صولت بمثابهاى در خاطر مردم از دور و نزديك و ترك و تازيك جاى كرده بود كه در ايّام پادشاهى با آنكه متوجه انتظام مهام هيچ بلدى از بلدان ممالك محروسه و ملتفت نسق و رواج هيچ امرى از امور مسالك محسوسه نگرديد، جميع مهمّات سپاهى و رعايا و تمامى مدّعيات كافّه برايا بر وفق طبق آرزو و مدعا ساخته و پرداخته ميشد و يك آفريده را قدرت آن نبود كه در هيچ محلى قريبا كان او بعيدا پيرامن فعلى خارج از شرع و حساب تواند گشت و ارتكاب عملى بيرون از دايره صدق و صواب تواند كرد». اقدامات غازان ایلخان مغول به واسطه حسن خلق، نیک رفتاری با مردم، ارشاد و هدایت عمومی و برخورد با بدعت از مصادیق امر خیر به شمار میرود.
- حمایت از آداب و مناسک دینی:
اهمیت حج و رفع موانع برای انجام این فریضه الهی؛ یکی از مهمترین مصادیق کارهای نیکو و مقتضی شریعت در امر حکمرانی ایرانی و اسلامی به شمار میرود.
خیرات ملکشاه برای انجام حج و رفاع حجاج عبارتند از: از بین بردن بدعتها و برخورد با رسوم غلط، تقسیم خیرات در مکه، نشر رسوم نیکو در بین حاجیان و معافیت مالیاتی حاجیان همچنین تیمور لنگ در تزوکات وصیت کرد تا اموالش را در یکی از این دو راه صرف کنند ابواب الخیر یا ارسال به مکه.
اقامه مجلس عزاداری امام حسین (ع) از دیگر آیینهای مذهبی است که در دولتهای ایرانی اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. از این نمونه اقدام دولت بویهیان برای تعطیلی روز عاشورا و اختصاص اوقاف و مواردی برای برپایی مجلس عزادارای امام حسین، اعم از تعزیه و ساخت تکایا و اطعام نذورات از جمله اقداماتی بود که با مشارکت دولتها و دولتمردانی که به ویژه گرایشهای شیعی داشتند صورت میگرفت. این مقوله در زمره سنتهای فرهنگی و دینی ایرانیان شیعی است و از قدیم الایام تا کنون آن را از امور خیر میدانند که با مشارکت دولت و مردم انجام میگیرد.
- تنظیم اوزان و اصلاح مالیاتی:
یکی از مصادیق تحقق امر خیر تنظیم اوزان و مؤاخذه خاطیان است. به قولی امیر اسماعیل سامانی سنگ معیاری برای تخفیف مونت رعیت و زهر سیاست تعبیه و آن را وقف کرده بود.
یکی دیگر از اقدامات مهم در راستای تحقق امر خیر، سیاستهای مالی و مالیاتی حکمرانان است که از قضا سبب سرور و دلگرمی مردم میشد. در دولت ایلخانی سیاستهای مالی و اداری دچار تغییراتی شد. مثلا طرح اقطاع و تیول، مالکیت خصوصی را در مقابل مالکیت دولتی تقویت کرد. همچنین املاک وقفی از پرداخت مالیات معاف گردید.
بخش دیگری از اصلاحات مالیاتی مربوط به تخفیف مالیاتی و همراهی دولتها میشود. در این زمینه خواجه نظام الملک با بهره گیری از سابقه حکمرانی ایرانی و حاکمان مسلمان به سلاطین سلجوقی پیشنهاد میدهد تا با واگذاری وام به مردم، آنها را در پرداخت مالیات یاری کنند. او همچنین از مقوله صدقات برای یاری فقرا و نیازمندان و رفع حوایج آنها استفاده میکند و این اقدامات را در جهت تامین آبادانی، تقویت جایگاه حکومت و تامین نیازهای عمومی مهم و ضروری میداند.
-ارج نهادن به شایستگان:
یکی از ابعاد امر خیر قدردانی از انسانهای شایسته و هواداران حق است. نتیجه روانی این امر شادی دوستان و عامه و حزن و اندوه دشمنان و خاطیان است. نشانه این قدردانی، آبادانی و توسعه ابواب الخیر است. اقدام فیروز شاه در تعظیم علما و مشایخ و اختصاص بخشی از اماکن و اوقاف شایسته برای این گروه از مصادیق امر خیر به شمار میرود.
مولف تاریخ قم محاسن صاحب بن عباد را در اعزاز عامه و اهل علم این چنین بیان میکند:« عآمّه أهل مملكت را، از قضاة و علما و فقها و أوليا و أصناف و رعايا، نظر شفقت و عنايت و تربيت فرمود، و وظآئف و رسوم ايشان بر قرار سابق، و زمان سالف، برايشان مقرّر و مسلّم داشت، و در آن هيچ تغيير و تبديل نفرمود، و از آن هيچ ناقص نكردانيد؛ بلكه در حقّ ايشان انواع فضل و إحسان و ارفاق فرمود».
-به کار گیری افراد کاردان و آزموده:
چنانکه بیان شد امر خیر راهی برای آبادانی زمین، تعالی و رستگاری است. بدیهی است این امر نیازمند مردان کاردان، رای درس و سازمان قوی است. این مقوله در سابقه حکمرانی ایرانی در قالب نهاد وزارت مورد توجه قرار گرفت. پس از اسلام و ظهور خاندانهای حکومتگر در ایران انحصارگرایی نخبگان مورد چالش قرار گرفت و بسیاری از وزراء از طبقات متوسط جامعه بودند که از قضا منشا برخی امور خیر شده و خیر اندیشی را در خاندان خود به یادگار گذاشتند.
بخش اعظم سیاستگذاری امر خیر و ابواب الخیر در عصر ایلخانی بسته به سیاست و تدبیر خواجه رشید الدین فضل الله همدانی بود. در این بین فهرست بلند بالایی از موقوفات خواجه در زمینههای مختلف موجود است که بیانگر اندیشه اجتماعی تحول گرای وی در عصر خود است.
پس از وی فرزندانش علاوه بر اداره موقوفات خواجه در برپایی ابواب الخیر سهم موثری داشتند. همچنین باید از محمد بن منصور نسوی عمید خراسان و وزیر طغرل سلجوقی نام برد که از قصابی دربار به وزارت منصوب شد و دستی قوی در امور خیر داشت.
-حمایت اجتماعی:
در الگوی حکمرانی ایرانی اسلامی علم به حاجت مردم و ایجاد سرور از خصلتهای حمیده، نشانههای محبت عقلانیه و حقوق مومنان بر یکدیگر و از جمله وظایف سلاطین به شمار میرود و تفقد احوال،ایثار و نیکی به خلق و نان دادن و مروت و خیرات و مبرات از اصول حکمرانی امر خیر است. اهل سیاست با تقویت صفات حمیده و حفظ نفس و بیداری و الزام بر دینداری امکان رسیدگی به امور مردم و رفع موانع رشد و بقای حکومت خود را فراهم میآورند زمینه توجه به دیگران فراهم میآید و این عطیه سبب کمال نفس و فهم هر کس از سعادت ابدی است.
این فقره در امور خیر تحت عنوان «صدقات و خیرات و مبرات و ادرارات" آمده است. به دستور غازان خان مغول بخشی از امور ایالات به صدقات و ادرارات اختصاص یافت. بخشی از این موارد صرف نیازمندان و فقرا میشد.
در برخی موارد رفع حوایج نیازمندان و رسیدگی به آنان در قالب موقوفات عام المنفعه و ابواب الخیر اختصاص یافت. غازان موقوفاتی را معین و افرادی را موظف کرد تا آن را برای حل و فصل عموم خرج کنند. کاشانی در این زمینه مینویسد:« در ابواب سلطانيه هر روز دوبار بساط سماط عام جهت فقرا و مساكين مبسوط است با چندان نعمت كه به هيچ وصف واصفى منحصر و منطوى نگردد، و تا سه هزار كس از خاص و عام بر آن مايده پر فايده حاضر میشوند»
تیمور لنگ وصیت کرده بود اموالش را در ابواب الخیر مصروف دارند. در بین مواردی که خاندان غفاری برای مخارج موقوفات مشخص کرده بودند بخشی به فقرا و مساکین اختصاص داشت. قطب الدین محمد بن علاء الدوله اتابک یزد در سال 694 به مدت یکسال مالیات مردم سیستان را بخشید. فیروز شاه در حمایت از فقرا و رعایا اهتمام واسع داشت و به عنوان یکی از خیرین شناخته میشد .
-توسعه شهری:
یکی از مسائل مهم در حکمرانی ایرانی اسلامی توسعه شهری و توجه به آبادانی است. آبادانی سبب رونق مالیات و در نهایت سپاه و قدرت دولت میشود. یکی از راهبردهای اصلی برای تحقق این امر جهت گیری اجتماعی و همگانی مقوله امر خیر در جامعه است.
براساس این رویکر وقف ماهیت هویت اجتماعی و فرهنگ عمومی یافت. شهرهایی برپا گردید که امور آن بر پایه موقوفات اداره میشد و ابواب الخیر شامل همه ملزومات زندگی بشری و نیازهای متعالی بود که در بستر تفکر دینی و پیوستگی اجتماعی شکل میگرفت.
این رویکرد به ویژه در عصر ایلخانی و به واسطه شرایط عمومی جامعه اسلامی و نیازهای عمومی قوت بیشتری گرفت و مجموعههای وقفی ایجاد شد که بر محور زندگی شهری و خلاقیتهای فرهنگی و تمدنی بود. شنب غازانی از این نمونه است که برپایه ماهیت حقوقی وقف ایجاد شد.
این مکان در واقع مقبره خانی در تبریز به شمار میرفت که غازان خان آن را گسترش داد و املاکی را وقف آن نمود. این مجتمع دارای امکانات آموزشی، رفاهی و قضایی و غیره بود. سپس در دوران اوجایت و ابواب الخیر آن تکمیل گردید.
شهر سلطانیه در زمان الجایت برپا شد و بسیاری از درباریان چون خواجه رشید الدین فضل الله بناهای بسیاری چون مدرسه و مسجد را درآنجا ساختند. ابوالقاسم کاشانی از شهری به نام خراسان در کنار بغداد نام برد که بعد از وفات بولغان خاتون، دختر امیر تسو و در سال 708 بر پایه وقف ایجاد شد .
مسئله توسعه شهری بر مبنای امر خیر و اوقاف عام المنفعه در دوران قاجار هم ادامه یافت. خاندان صدر بخشی از محلات پایین تهران مانند چاله میدان را مورد حمایت قرار داد و قنات این محلات را وقف مردم کرد .
تا بدین جا معلوم گردید بخشی از توسعه شهری در قالب ایجاد شهرها بر مبنای وقف یا برپایی مکانهای عام المنفعه یا رفع نیازهای مردم بود. از سوی دیگر با توجه به شیوه زندگی در ایران بخش مهم از حیات اجتماعی به روستاها باز میگشت و اساسا پایه یکجا نشینی و تمدن در ایران بر مبنای آب، قریه و روستا است.
دراین زمینه کار بست وقف موثر بود. چرا که همزمان با ساخت مدرسه، مسجد یا بقاع و دیگر ابواب خیر، املاک و ضیاع و قناتها و روستاها را وقف آنها میکردند تا حاصل در آمد موقوفات صرف مخارج این مکانها شود.
در زیست بوم ایرانی بین شهر و روستا پیوستگی و ارتباط است و ابواب الخیر و موقوفات در تقویت این رابطه و اثر بخشی اجتماعی اقدامات عام المنفعه نقش به سزایی دارند. این مولفه همچنین در تجربه سیاسی حکمرانی ایرانی- اسلامی قابل دریافت است.
حکام محلی سیستان برای اداره مدرسه محمود آباد 40 برج را وقف کردند(548 ه) جلال الدین برای اداره مدرسه سیستان، مدرسه بازار، مساجد، مشاهد، خوانق و سایر ابواب الخیر تمام املاک و ضیاع خود را وقف نمود. در قرن نهم امیر عماد الدین وزیز جهان شاه، مجتمع وقفی را در کاشان ایجاد کرد که عبارتند از : دارالشفا، کاروانسرا، میدان سنگ فرش، حمام، ساعت، مدرسه بزرگ، ساعت چوبین و احیاء قنات نصر آباد، دولت آباد، مهذب آباد .
-برپایی عمارات عالی:
شامل مدارس خوانق قناطر مساجد مشاهد مدرسه بازار حمام کاروانسرا مزارات باغات و... است که بخشی از ان با مشارکت دولتها و بخشی با مشارکت عموم جامعه و خاندانهای محلی ساخته میشد.
یکی از مشهورترین عمارات عالی مساجد بود که در بین عموم حکمرانان ایرانی اسلامی و خاندانهای محلی رواج داشت. با توجه به مشکلاتی که در اداره این مکانها و اختصاص در آمدهای موقوفات ایجاد میشد در برخی وقفنامههای معاصر تمهیداتی ایجاد شده تا میزان اختصاص یافته به متولیان مشخص و محدود شود.
از دیگر عمارات عالی بقاع و مزارات است که از وجوه ممتاز هنر و معماری اسلامی- ایرانی به شمار میرود. احیاء مزارات و مکانهای مقدس برای ارشاد و هدایت و تذکر و ایجاد بینش در مردم و فراهم کردن آرامش خاطر آنها مهم و چه بسا ضرورت داشت و چنانکه ابن قتیبه مینویسد یکی از راههای امر خیر و تقرب به خدا است.
بزرگداشت امامان معصوم، عالمان دینی، شاعران، وزراء و دیگر کسانی که سهمی در رهبری و تعالی جامعه و تحولات اجتماعی داشتند همچنین از جمله وظایف حاکمان بشمار میرفت. خواجه نظام الملک احترام به علمای دین را از جمله وظایف پادشاهان بیدار و حق گذاردن بندگان شایسته را از نمونههای قدرت اسلام و مسلمانان میداند. از این رو یکی از مصادیق امر خیر تعمیر و توسعه بقاع متبرکه و مزارات است.
غازان خان بخشی از اموال خود را صرف بازسازی و توسعه عتبات عالیات نمود. نیز اقدام امیر شاه ملک بهادر در احیاء مشهد مقدس امام رضا ع 898 در جهت پاسداری از حریم دین، حرمت گذاری خاندان پیامبر و خدمت به دین قرار داشت همان
شاه عباس مرقد امام علی ع و مقابر سایر ائمه را تعمیر نمود. سپس در سال 1017 املاک خالصه را به نام چهارده معصوم وقف کرد و حاصل آن را برای مخارج سادات اختصاص داد.
در ایام قاجاریه (1315هـ) چهل چراغ ممتاز با تمام مصارف سالیانه روشنایی به حرم امام رضا ع وقف شد و فردی از جانب دولت با نام «دبیر التولیه» امور آن را اداره میکرد.
توجه به مقابر و مزارات دیگر هم مورد توجه حاکمان بوده است. به دستور شاه سلطان حسین صفوی و برای احیاء بارگاه خواجه ربیع در مشهد موقوفاتی در نظر گرفته شد که کاشت درخت از آن جمله است
یکی دیگر از عمارات عالی، شفاخانه است. عضدالدوله دیلمی در بغداد دارالشفایی ساخت که 100 هزار دینار عامل حاصل داشت. محمد بن محمد بن عبدالکریم، وزیر ناصر عباسی بیمارستانی در اصفهان ساخت به دستور غازان خان در ورودی شهرها دارالشفا ایجاد شد تا دسترسی همگان به ابواب الخیر آسان باشد. همچنین بخشی از در آمد موقوفات خاندان غفاری برای شفای مریضان اختصاص داده شده بود.
تکایا، خوانق، اربط زوایا و مانند آن از مصادیق امر خیر بود. این مجموعه به ویژه از دوران مغولان بیشتر مورد توجه قرار گرفت و در زمره بناهای عام المنفعه قرار گرفت. در بین حکمرانان مسلمان غازان خان؛ امیر شاه ملک بهادر(قرن نهم)؛ فیروز شاه ؛ جلال الدین در سیستان و صفویه اماکنی چون خانقاه، زوایا، رباطها و تکایا را ایجاد و بخشی از در آمد عمومی را به اهل تصوف و دراویش اختصاص دادند. کار بست تکایا در عرصه قاجاریه برای تعزیه و عزاداری امام حسین(ع) بود.
از دیگر عمارات عالی و بقاع الخیر، دار السیادهها هستند. عموم حاکمان و سلاطین نسبت به خاندان رسول الله ارادت و محبت داشتند و اظهار خرسندی و رضایت میکردند. از این رو به انواع مختلف محبت و اخوت خود را نسبت به این طایفه نشان دادند. برخی هدف از این کار را دفع بلا از مردم و شهرها دانستهاند .
دارالسیاده در ابتدا محلی برای نگهداری ایتام علوی بود. پیش از این محمد بن محمد بن عبدالکریم، وزیر ناصر عباسی مکانی را به همین منظور در اصفهان ایجاد کرد.
دارالسیاده در عصر ایلخانی از مصادیق حسنات و کارهای نیکو اوقاف شایسته به شمار میرفت. به دستور غازان خان دارالسیاده در شهرهای مختلف مانند اصفهان شیراز و بغداد ساخته شد و وقف نامههایی برای آن تهیه گردید. فعالیت این مراکز تا بعد از مرگ غازان خان ادامه یافت. یکی از دلایل این امر آن بود که خواجه رشید الدین فضل الله همدانی بخشی از اموال خود شامل کاریز، دکان و حمام و آسیاب را وقف این دارالسیادهها نمود تا نیازهای آن تامین شود .
به مرور زمان جایگاه دارالسیاده به محلی برای آموزش و تجمع سادات تبدیل شد. کتبی در باره دارالسیاده کرمان که توسط اتابک امیر مبارزالدین ایجاد شده بود چنین مینویسد:«در محله سر ميدان نزديك قصر همايون دار السياده عمارت كرد که محل آثار نبوى و منزل اشراف و سادات است و سيد صدر الدين آوجى را با فرزندان از يزد طلب داشت و در جنب آنجا مقيم گردانيد و اخراجات عمارت اين هردو موضع مبارك از حاصل املاك موروثى ميبد كرد و يك دينار از هيچ جاى ديگر به آن ضم نكرد و مرسومات و وظائف، جهت سادات و علما و فضلا، تعيين فرمود و..مولانا معين الدين يزدى را به تدريس دار السياده نصب فرمود».
به دستور شاه عباس صفوی مقرر گردید در آمد تمام موقوفات چهارده معصوم به سادات اختصاص یابد تاریخ ایران از اغاز بخش دیگری از اقداماتی که در این زمینه صورت میگیرد شامل تعمیر بنا و برپایی منازل برای استفاده عمومی و ایجاد محلات عمارت نشین بود.
جلال الدین در سیستان موقوفاتی از املاک و ضیاع برای برپایی عمارات و ابنیه اختصاص داد. شاه محمود نیز اموال و املاکی را صرف بازسازی بناهای پیشین و بقاع و منازل ومساجد نمود. احداث باغها و حیاض از دیگر تاسیسات عام المنفعه است که در دوران اتابکان و ترکان و پس از آن صفویه رونق داشت.
-نهادهای علمی و تعلیمی:
یکی از مصادیق بارز امر خیر، توجه به مقوله تعلیم و تربیت است. بخشی از این مراکز توسط دولتها ایجاد میشد که به وقف دولتی شهرت داشت. بخش دیگر از مراکز تعلیمی با اموال شخصی افرادی که در حکومت جایگاهی داشتند ایجاد و اداره میشد.
مدارس نظامیه از نمونههای مهم در باب وقفهای تعلیمی است. که خواجه نظام الملک طوسی آن را با نیت حسنات و خدمت به دین و نشر علوم دینی آنها را برپا نمود. مدارس نظامیه درزمره عمارات عالی بودند و ساختمانی باشکوه داشتند. خواجه 200000هزار دینار از اموال خود را برای این مدارس اختصاص داد و دستور داد نامش را بر فراز آنها ثبت کنند. بازارهای اطراف را وقف مدارس نمود و گرمابهها و ضیاع و مخزن و دکانهایی را خرید و وقف کرد و هر سال 15000 دینار صرف استاد و طلاب نظامیه و آموختن علوم دینی مینمود .
برپایی مدارس دولتی در زمره سیاستهای مذهبی و حمایت اجتماعی خاندانهای حکومتگر بود و در برخی ادوار مانند عصر ایلخانی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. این مدارس نقش مهمی در تربیت عالمان دینی، نشر علم الادیان و کاربست شریعت در ابعاد مختلف جامعه داشتند. به ویژه آنکه بسیاری از آن توسط سلاطین و عمال حکومتی ایجاد شده و موقوفات زیادی برای آن اختصاص یافته بود. از این میتوان به شنب غازانی و ربع رشیدی و مدارسی اشاره کردکه در شهرهای مختلف برپا گردید.
نظام آموزشی که خواجه رشید الدین فضل الله همدانی، وزیر ایلخانی، برای ربع رشیدی در نظر گرفته بود گروههای مختلف سنی و اقشار مختلف را در بر میگرفت و از بیت التعلیم تا مدارس عالی و مراکز علمی را شامل میشد. وی برای ربع موقوفات خاص و مقرری روزانه و مستمری و هزینه سالیان اختصاص داد.
شنب غازانی از جمله دستاوردهای دوران غازان است. او در صدد بود تا مجموعه ای همانند ربع رشیدی برپا کند. ساختمان اصلی بنا 12ضلع داشت و در هر ضلع بنایی برپا گردید که بخشی از آنها عبارتند از: مسجد، خانقاه، شافعیه برای تعلیم و تعلم مذهب شافعی، کتابخانه، حکمیه برای تعلیم حکمت؛ حنفیه برای تعلیم و تعلم مذهب حنفی.
مدارس خیریه همچنان تا دوران قاجار از بهترین مراکز آموزشی بودند. به نوشته افضل الملک مدرسه خیریه 300 یتیم را آموزش میداد که وجوه آنها توسط سردار مکرم تامین میشد.
موقوفات تعلیمی به مدارس محدود نمی شد و شامل مراکز دیگری چون مکتب، دارالقران و کتابخانهها میشد. کتابخانههای بزرگ وقف دولتی در قرن چهارم هجری و با مشارکت بویهیان ایجاد شد برخی از مشهورترین اینها عبارتند از کتابخانه صاحب بن عباد، کتابخانه شاپور بن اردشیر، برخی دلیل این امر را اختصاص بخشی از هزینهها برای تعلیم، وجود دانشمندان، مدارس و جوامع بزرگ میدانند، علاوه بر این خزانه العزیزیه یا کتابخانه عقیق زنجانی در دوران سلطان سنجر وقف گردید.
وقف کتاب هم مورد توجه حکام ایرانی بوده است از این نمونه وقف کتابهایی به مدرسه کاشان در سال 674 است. در شنب غازانی دارالکتبی قرار داشت که برای تجهیز کتابهای مورد نیاز مدارس سه گانه حنفی و شافعی و حکمی و عموم مردم در نظر گرفته شده بود.
یکی از دیگر از ابعاد امور خیر، اختصاص بخشی از اموال برای نشر و چاپ کتاب بوده است. خاندان غفاری که از عمال حکومتی در عصر قاجار بودند در این زمینه اقدامات مهمی را انجام دادند.
-آزاد اندیشی علمی:
یکی از اصول مهم در الگوی حکمرانی ایرانی اسلامی سیاست مدارا و همراهی با عموم جامعه است. خواجه نصیر الدین طوسی امکان بقای حیات را براساس اصل تعادل و اتحاد و نظریه عدالت و محبت مطرح کرد. این اندیشه خواجه به ویژه با ایجاد مرکز علمی مراغه عینیت یافت.
او خان مغول را ترغیب کرد تا بخشی از اموال دولتی برای امور خیر اختصاص دهد. بدین ترتیب علاوه بر حفظ میراث گذشته، زمینه ای فراهم شد تا دانشمندان از بلاد مختلف گرد هم آیند. خواجه رصدخانه مراغه را به عنوان مرکزی برای گفتگوهای علمی قرار داد.
همچنین به واسطه همگرایی حکام با سلایق دینی مردم و گاه برای ترویج برخی مذاهب اقدامات بسیاری براساس نهاد وقف صورت گرفت. از این نمونه میتوان به مدارس نظامیه اشاره کرد که خواجه نظام الملک طوسی آن را وقف اصحاب امام شافعی کرد.
غازان خان مدرسه مستنصریه را مورد حمایت قرار داد در این مدرسه مذاهب 4 گانه اهل سنت تدریس میشد. (ابن فوطی، 1426، 32) همچنین دو مدرسه حنفیه و شافعیه را که در شنب غازانی قرار داشت برای تعلیم مذهب حنفی وشافعی اختصاص داد و موقوفات بسیاری را تعیین کرد. اوجایتو مدرسه سلطانیه را برای تعلیم مذهب امامیه در شهر سلطانیه بر پا کرد. این امور بیانگر آن است که گستره حکمرانی امر خیریه همه اقشار و گروههای جامعه را پوشش میداد و بخشی از توجه این گروه به نیازها و مطالبات اجتماعی و تأمین آنها بوده است. این امر در ایجاد امنیت اجتماعی و ترغیب دیگران به همراهی با حکومت و مشارکت در تحولات اجتماعی نقش بسزایی داشت.
نتیجه گیری
این تحقیق در صدد بررسی نقش و جایگاه حکمرانی در امر خیر در الگوی ایرانی و اسلامی به این نتایج دست یافت:
- عوامل متعددی در توجه به جایگاه و کارکرد امر خیر در الگوی ایرانی و اسلامی موثر بودند. نهادهای حکومتی، سلاطین، وزرا و خاندانهای حکومتگر به صورت مستقیم و با واسطه بر پیوستگی امر خیر با حوزه حکمرانی تأکید داشتند. در این زمینه قوانین عرفی و شرعی، میراث پیشینیان، تفکر دینی، مصالح اجتماعی و فرهنگ عمومی نقش به سزایی داشت.
-توسعه امر خیر و نقش ایرانیان در مصادیق حاکمیتی امر خیر بیانگر اصالت و غنای فرهنگ سیاسی و سیاست اخلاقی در الگوی ایرانی و اسلامی در این زمینه است. نقش سلاطین بیدار، وزرای کارآموزده و اندیشمندان جامع نگر در پرداختن به ابعاد اندیشه و عمل سیاسی، تعریف حکمرانی مطلوب، جهتگیری مصالح اجتماعی و منفعت عمومی و سیاست گذاری بر مبنای امر خیر بیانگر قابلیت و توانمندی الگوی حکمرانی امر خیر در اندیشه ایرانی و اسلامی است. این گروه بر اساس مصلحت اندیشی دینی و اندیشههای اجتماعی هم از سیاستهای اصلاح گرایانه سلاطین پشتیبانی کردند و هم بر مبنای محبت عقلانی و اصل حکمت، با مدیریت مستقیم و مشارکت فعال در توسعه رفاه عمومی و ارتقای فرهنگ دینی و سلامت اجتماعی اسباب توجه روز افزون به مقوله امر خیر را در سطح حکمرانان محلی، نهادهای اجتماعی و عموم جامعه فراهم آوردند. این امر بیانگر آن است که برای توسعه و کارآمد سازی امر خیر باید در حوزه مدیریت کلان تصمیم گیری شود.
-پراکندگی جغرافیایی، تنوع مجموعههای خیریه و گستره خدمات اجتماعی در تجربه سیاسی الگوی ایرانی و اسلامی که با رویکرد نشر فرهنگ دینی انجام می گرفت؛ در سرتاسر ایران و در طی زمانهای مختلف و سطوح متنوع نظام حکمرانی بیانگر اقتدار شریعت در الگوی اسلامی و ایرانی امر خیر است. جهتگیری هویت اجتماعی و فرهنگی جامعه به سمت ارزشهای دینی بود و مجموعههای برپایه امر خیر و نظام اداری وابسته کارکرد فضیلتگرا داشتند و عموم جامعه از آن منتفع گردید. اگرچه بخشی از این تجربه سیاسی دچار نواقص و خلأهایی بوده است.
این مطلب برداشت و خلاصهای از مقاله "تبیین نسبت سیاست و امور خیر در حکمرانی ایرانی- اسلامی " نوشته "مریم سعیدیان جزی" است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده و در سیویلیکا منتشر شده است.
دیدگاه خود را بنویسید