امروزه حکمرانی خوب به پویش ها یا فرایند های تصمیم گیری، چگونگی کاربرد قدرت و چند و چون روابط دولت و شهروندان (افراد وگروه ها) اشاره دارد. به گونه ای بنیادین حکمرانی درپیوند با چگونگی کاربرد قدرت، تعامل و پاسخگویی معنا می‌یابد و با این پرسش‌ها مواجه‌ست: چگونه تصمیم‌ها گرفته می‌شود؟ چه کسانی تصمیم گیرنده می‌باشند؟ ارتباط و تعامل دولت وشهروندان چگونه باید باشد؟ 

بنابراین حکمرانی خوب درکنار بخش دولتی به جلب اعتماد شهروندان و مشارکت آنها به منظور مشروعیت بخشی و انسجام اجتماعی درقالب فعالیت های داوطلبانه مثل فعالیت‌های خیریه و شکل‌دهی فرصت‌های سیاسی و اجتماعی اعضا خود نیاز دارد که سرمایه اجتماعی می تواند تاثیری کارساز دراین امر داشته باشد.

این مقاله بارویکرد توصیفی و با روش کتابخانه ای و اسنادی، رابطه میان سرمایه اجتماعی و امور خیریه را در حکمرانی خوب مورد بررسی قرارداده ست. دراین زمینه حکمرانی خوب مورد بررسی قرار گرفت. 

همچنین مولفه های اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و تعلق اجتماعی به عنوان مولفه های سرمایه اجتماعی از دید صاحب نظران کلاسیک و مدرن جامعه شناسی مورد توجه واقع شد و سپس سیر تحول خیریه ها در نظام حکمرانی ایران و نیز آسیب شناسی اجمالی موسسات خیریه در دهه اخیر ایران در پرتو دید پژوهشگران و صاحب نظران بررسی گردید و مشخص شد تقویت مشارکت مردمی در جامعه مدنی به منظور تقویت سرمایه اجتماعی و نیز رفع یا اصلاح مسائل ساختاری نهادهای خیریه توسط حکمرانی خوب در مواردی همچون عدم شفافیت و عدم تقارن اطلاعات در زمینه های حقوقی و آماری و اقتصادی و عدم نظارت بر موسسات و نهادهای خیریه از جانب حکمران، ضروری به نظر می رسد.

حکمرانی خوب

حکمرانی خوب دارای سازوکار تعاملی میان سه بخش دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی ست که به موجب آن کشورها با به کارگیری ظرفیت ها و توانمندی های خود در مسیر توسعه پایدار گام برمی‌دارند.
در واقع موضوع و محور حکمرانی خوب چگونگی دستیابی به حکومتی است که بتواند زمینه ساز توسعه ی مردم سالار و برابر خواهانه باشد و البته زمینه ساز این مشارکت فعال و توسعه دموکراتیک، توجه به سرمایه اجتماعی ست که در ایران اسلامی منابع فرهنگی فراوانی برای تولید سرمایه اجتماعی وجود دارد و از جمله آنها تاکید بر خیر و خیرخواهی و احسان و نیکوکاری است.

شاخص‌های اجرای طرح حکمرانی خوب

در دهه های اخیر یکی از اهداف مهم در جوامع انسانی در زمینه ی دستیابی به توسعه و نیز مشروعیت بخشی به حاکمیت، استفاده از مشارکت مردم در حکمرانی توسط حاکمان بوده ست.

حکمرانی خوب از اواخر دهه ی 1980 میلادی توسط بانک جهانی مطرح گردید که طبق آن تحقق برنامه توسعه با حکمرانی خوب محقق می شود در واقع حکمرانی خوب در ابتدا رویکرد اقتصادی داشت به این معنی که هدف آن دستیابی به توسعه اقتصادی بود.

برای مطالعه :

                             کارکردهای امور خیریه در افزایش سرمایه اجتماعی

بانک جهانی برای اجرای طرح حکمرانی خوب در کشورهای جهان، شش شاخص را در نظر گرفت چنان که هریک از کشورهای جهان طبق آن شاخص ها عمل کند و الگوی بیان شده (درقالب شاخص) را دنبال نماید می تواند از حمایت ها و کمک های نهاد های بین المللی مرتبط استفاده کند. شاخص های شش گانه ذکر شده از این قرار ست:

1_ حق اظهار نظر و پاسخگویی

2- ثبات سیاسی و عدم خشونت

3- کارایی و اثربخشی دولت

4- کیفیت مقرارت تنظیمی

5- مبتنی بر قانون بودن (حاکمیت قانون)

6- کنترل فساد

به شرح کوتاهی از شاخص‌های شش گانه بسنده می‌کنیم:

1- حق اظهار نظر و پاسخگویی: 

مردم قادر باشند دولت را در زمینه اقدامات تاثیر گذار عمومی مورد بازخواست و سوال قرار دهند مثلا در زمینه ی آزادی بیان، آزادی مطبوعات و...

2- ثبات سیاسی و عدم خشونت: 

وجود سامان سیاسی و ثبات رژیم حاکم و رهبران آن، تداوم سیاست های جاری حاکم و احتمال بی ثباتی حکومت و سقوط آن.

3- کارایی و اثر بخشی دولت: 

کارامدی دولت در انجام وظایفی مثل کیفیت تصمیم گیری، سیاست گذاری عمومی، کیفیت خدمات شهروندی و استقلال آن ها از فشارهای سیاسی.

4- کیفیت مقررات تنظیمی: 

توانایی حکومت در سیاست هایی مثل کنترل قیمت ها، نظارت کافی بر سیستم بانکی، قوانین تسهیل کننده بخش خصوصی و قوانین و مقررات خدمات دولتی.

5- حاکمیت قانون: 

پیروی دولت مردان و شهروندان از قوانینی که رعایتشان الزامی است.

6- کنترل فساد: 

کارآمدی واثربخشی تدبیرها درجهت کنترل فساد قدرتمندان و مقامات رسمی که درجهت منافع شخصی خود حرکت می کنند چه در سطح خرد وچه در سطح کلان

یونسکو در سال 2002 حکمرانی خوب را مکانیسم ها، فرایندها ونهادهایی دانست که شهروندان، گروه ها ونهادهای مدنی، منافع مدنی خود را توسط آن ها دنبال می کنند و به کمک آن ها حقوق قانونی خود را اجرایی می‌کنند و تعهداتشان را برآورده می سازند و تفاوت هایشان را تعدیل می‌کنند.

همچنین برنامه عمران سازمان ملل (UNDP) درسال 2010 حکمرانی خوب را در اداره امور مشترک و برپایه اصولی مانند حاکمیت مبتنی بر قانون و مشارکت گسترده مردم در روندهای حکمرانی تعریف کرده ست.

همچنین نباید از نظر دور داشت که در فرهنگ دینی اسلام نیز بارها به ایده ی حکمرانی خوب اشاره شده ست که در قرآن، روایات وسیره پیامبر (ص) وائمه اطهار (ع) مشهودست و دلالت‌های فراوانی در این زمینه درقرآن، سیره نبوی و نهج البلاغه می‌توان یافت. 

دین مبین اسلام، انسان را خلیفه الله و آیت خداوند بر روی زمین می‌داند وخدمت به مردم را از وظایف حاکمان برمی‌شمارد ومشورت و نظرخواهی از مردم رااز تکالیف حاکمان قرار داده ست چنان که خداوند در سوره ی مبارکه آل عمران آیه 164 می‌فرماید:
"همانا خداوند بر مومنین منت گذاشت که ازبین آنهارسولی برگزید تا آیاتش را بر ایشان تلاوت نمود وآنها را پاکیزه کرد وبه آنهاکتاب وحکمت تعلیم دهد."

در اینجا اصلی ترین هدف حکمرانی خوب، تعلیم و تزکیه نفوس مردم ست. تعلیم وتربیت در حکمرانی خوب شامل انواع تعلیم و تربیت ها مانند تعلیم و تربیت عقلانی، اخلاقی، عاطفی، سیاسی و... خواهد بود و نیز بادقت و تفحص در سیره نبوی متوجه این امر می شویم که آن حضرت همواره با صحابه ی خود مشورت می نمود و در حکومت حضرت علی (ع) نیز ایشان همواره کارگزاران حکومتی را به رعایت حقوق مردم دعوت می نمود که در نهج البلاغه می توان مشاهده کرد.

 رابطه سرمایه اجتماعی و حکمرانی خوب

در زمینه حکمرانی خوب توجه به دو نکته ضروری به نظر می‌رسد: نخست آن که حکمرانی خوب دارای سازوکارهای تعاملی میان سه بخش دولت، بخش خصوصی وجامعه مدنی ست که به موجب آن کشورها با به کار گیری ظرفیت ها وتوانمندی های خود در مسیر توسعه پایدار گام بر می دارند. 

در واقع در اینجا دولت، حکمران مطلق محسوب نمی‌شود وبین دولت، جامعه مدنی و شهروندان و بخش خصوصی ارتباط متقابل ایجاد می‌شود وبدون تعامل درست شهروندان و جامعه مدنی و انجمن های اجتماعی و سیاسی با حکومت، حکمرانی خوب تحقق نمی یابد چرا که قدرت و یاضعف بیش از حد یکی از بخش های ذکرشده، سامان اجتماعی را مختل خواهد کرد. 

بدین گونه می توان گفت موضوع و محور حکمرانی خوب، چگونگی دستیابی به حکومتی ست که بتواند زمینه ساز توسعه ی مردم سالار و برابر خواهانه باشد.

وظایف حکمرانی خوب

دیگر آن که لازم ست بین حکومت و حکمرانی تمایز قائل شد. حکومت نهادهای سیاسی - اداری و دستگاه های قانون گذاری، اجرایی، قضایی و نظامی راشامل می‌شود که وظیفه شان برقراری نظم و امنیت و اداره ی جامعه و برآوردن نیازهای گوناگون شهروندان ست. 

درحالی که حکمرانی به پویش ها یا فرایندهای تصمیم گیری چگونگی کاربرد قدرت و چند و چون روابط دولت وشهروندان (افراد وگروه ها) اشاره دارد. به گونه ای بنیادین حکمرانی در پیوند با چگونگی کاربرد قدرت، تعامل و پاسخگویی معنا می یابد و با این پرسش ها مواجه ست:
چگونه تصمیم ها گرفته می شود؟ چه کسانی تصمیم گیرنده می باشند؟ ارتباط و تعامل دولت و شهروندان چگونه باید باشد؟ و... پرسش هایی که در سطح محلی، منطقه ای، کشوری، جهانی و نهادی مطرح می شود.

بنابراین حکمرانی خوب در کنار بخش دولتی به جلب اعتماد شهروندان و مشارکت آنها برای مشروعیت بخشی و انسجام اجتماعی نیاز دارد.

حال این پرسش مطرح می شود که حکمرانی خوب با تکیه به چه عاملی خاصی می تواند به جلب اعتماد شهروندان ومشارکت آنان در زمینه های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی (وبه خصوص امور خیریه) بپردازد؟ وسازوکارهای آن کدامند؟

به بیان دیگر از آنجا که حکمرانی خوب بدون وجود اجتماعات و گروه هایی که مبتنی بر نظام تعاملات و ارتباطات بهینه بین شهروندان باشد موجودیت نمی یابد حکمرانی خوب با چه ساز و کارهایی می تواند این تعاملات وارتباطات را بهبود بخشد وموجودیت خود را ابقا کند؟

ازاین عامل خاص، تحت عنوان سرمایه اجتماعی یاد می شودکه نظریات فراوانی نیز در ارتباط باآن شکل گرفته شده ست وردپای آن را _ البته نه به طور اشاره مستقیم به خود اصطلاح _ می توان در آثار کلاسیک های جامعه شناسی چون توکوویل ودورکیم ردیابی نمود.

تقویت سرمایه اجتماعی

توکوویل که از چهره های سیاسی قرن نوزدهم ست اعتقاد دارد از طریق زندگی انجمنی و اخلاقی، احساسات و عقاید جدیدی ایجاد می گردد، قلب ها گشوده می شود و فهم و شناخت ارتقا می یابد و این حاصل تعامل افراد با یکدیگر می‌باشد به نظر او سازمان های داوطلبانه می‌توانند به ایجاد و تقویت سرمایه اجتماعی کمک کنند که البته این سرمایه اجتماعی از سه منبع عمده تغذیه می‌شود:

1- به وسیله ویژگی های فردی وشخصیتی (خانواده)

2- به وسیله باورها و ارزش های اخلاقی اکتسابی افراد 

3- به وسیله تصورات جمعی اعضا درواقع در اندیشه ی او سرمایه اجتماعی باعث تقویت شبکه های اجتماعی می‌گردد و مردم در تعامل با یکدیگر قرار می گیرند و زمینه اعتماد پذیری آنان افزایش می‌یابد و بدین ترتیب زندگی عمومی شهروندان دارای انسجام می شود و همین تاثیرات بر افراد باعث می شود احساسات و افکار آن ها ارتقا یابد و بینش انسان گسترده گردد. 

دورکیم در کتاب تقسیم کار خود در جامعه می نویسد یک ملت تا زمانی می تواند زنده بماند که بین دولت و ملت، گروه های اجتماعی ثانویه ای موجود باشد تا افراد را به عمل جمعی دعوت کند. بحث دورکیم در این زمینه همان مباحثی ست که سرمایه اجتماعی معاصر برآن تاکید می ورزد.

 پاتنام از صاحب نظران معاصر درباره سرمایه اجتماعی بیان می کند: سرمایه اجتماعی به ترویج هنجارها وارزش های مردم سالاری یاری می رساند ودر جهت رفع مشکل کنش جمعی در جامعه نقش دارند. همچنین سرمایه اجتماعی به تعاملات افراد در شبکه های اجتماعی، هنجارها واعتماد اشاره دارد که هماهنگی و همکاری برای کسب منافع متقابل را میسر می سازد. 

پاتنام پس از انتشار کتاب "بولینگ یک نفره" به شناخته شده ترین چهره ی سرمایه اجتماعی تبدیل شد. کاربرد "بولینگ " در عنوان کتابش استعاره ای از فعالیتی اجتماعی ست که افراد را نسبت به بیگانه بریک مبنای مکرر و مستمر گرد هم‌ می‌آورد و به ایجاد و حفظ دامنه وسیع تری از شبکه ها وهنجارها که اعتماد وتعامل را تقویت می کند یاری می رساند.

در واقع پاتنام سرمایه اجتماعی را مبنایی برای اعتبار جامعه در نظر می گیرد و دراین مطالعه، کاهش سرمایه اجتماعی (آمریکا) رادر نتیجه ی کاهش عضویت و فعالیت شهروندان جامعه در انجمن های مدنی داوطلبانه در نظر می گیرد او معتقدست سرمایه اجتماعی از طریق اعتمادسازی قادرست اعضایش را دارای احساس تعلق نماید وهرچه این احساس تعلق وتعاملات اجتماعی در شهروندان قوی‌تر باشد مشارکت آنها در سازمان ها و موسسات خیریه داوطلبانه بیشتر خواهد بود. 

به نظر او "در جامعه مدنی، سازمان های غیر دولتی به عنوان نهادهای مدنی، مولد و در برگیرنده‌ی سرمایه اجتماعی هستند و زمینه را برای توسعه اجتماعی فراهم می کنند."

بنابراین درسطح فردی، افراد با مشارکت در اجتماع محلی و فعالیت های داوطلبانه، کنش هایی مثل اعتماد، انسجام وهمکاری را می آموزند و با ورود آنها در عرصه عمومی، توسعه اجتماعی میسر و فراهم می گردد.
پس انجمن‌های داوطلبانه، سازمان خصوصی گروه های اجتماعی باعث تقویت شبکه‌ای در جامعه مدنی می‌گردد و با پیوندهای اجتماعی که دراین شبکه ها ایجاد می شود اعتماد اجتماعی تقویت می‌گردد و به تبع آن، کنش‌های مبتنی بر مشارکت اجتماعی (مثل مشارکت در امور خیریه) نیز “در رفع مشکل کنش جمعی " و مسائل جامعه افزایش می‌یابد. 

ازدیگرصاحب نظران معاصر که نقش سرمایه اجتماعی را در انجام امور داوطلبانه موثر می داند کلمن است به نظر او سرمایه اجتماعی منبعی ست که قادر به ارتقا سطح روابط فردی به روابط اجتماعی ست و عاملی برای توسعه اجتماعی محسوب می شود. 

به نظر او عناصری چون درخواست کمک از یکدیگر، اعتقاداتی مانند لزوم کمک به دیگری (مثلا اعتقادات مذهبی)، ظرفیت بالقوه اطلاعات و وجود هنجارهای موثر و نیرومند در گروه که اعضا رابه مشارکت به نفع جمع تشویق می کنند در افزایش سرمایه اجتماعی موثرست و حضور او را در عرصه های اجتماعی ومشارکت اجتماعی گسترش می دهد. 

او براین باور ست که وجود روابط و پیوندهای دیرینه بین اعضای جامعه عاملی برای هنجارهای کارآمد ست ضمن آن که به شکل گیری اعتماد اجتماعی نیز کمک می کند.

ازدیگر مولفه های سرمایه اجتماعی می توان به انسجام اجتماعی اشاره کرد. اهمیت آن بدین جهت ست که انسجام اجتماعی، پایه نظم اجتماعی را شکل می دهد چنان که دورکیم اشاره می‌کند هرگاه انسجام اجتماعی، نیرومند باشد انسان ها تمایل بیشتری برای ارتباط با یکدیگر پیدا می کنند. پس روابطشان با یکدیگر و گروه افزایش پیدا می‌کند و افزایش همبستگی در گروه باعث می‌شود کوشش آنها برای تعامل بایکدیگر بیشتر شود.

 همچنین بوردیو معتقدست: سرمایه اجتماعی مجموعه منافع بالفعل وموارد بالقوه ای ست که در دسترس فرد یا گروهی ست که شبکه ای نسبتا بادوام و مستمر از ارتباطات نهادینه شده دارند.

باتوجه به آن چه گفته شد وبا تاکیدی که در سرمایه اجتماعی بر مولفه های اعتماد اجتماعی، احساس تعلق و انسجام اجتماعی وجوددارد می توان اذعان نمود که سرمایه اجتماعی از ملزومات رسیدن به جامعه مدنی ست ونیز از ابزارهای اصلی برای ظرفیت سازی درون اجتماع به حساب می آید. (لازم به ذکرست "جامعه مدنی به حوزه ای از روابط اجتماعی اطلاق می شود که فارغ از دخالت قدرت سیاسی ست و مجموعه ای از نهادها، موسسات، انجمن ها، تشکلات خصوصی ومدنی را در بر می گیرد."

پس زمانی که انسان‌ها از طریق تعاملات و مشارکت اجتماعی به رفع نیازهای متقابل اقدام می‌کنند بستر مناسب‌تری برای تحقق اهداف و منافع جمعی فراهم می گردد یعنی از آن جا که در جامعه مدنی، توجه به مشارکت اجتماعی در قالب انجمن‌ها و سازمان‌های غیردولتی داوطلبانه مورد تاکیدست هرچه این ارتباطات و مشارکت گسترش بیشتری داشته باشد اعتماد اجتماعی، احساس تعلق و انسجام اجتماعی غنی‌تری وجود خواهد داشت و بنابراین سرمایه اجتماعی نمود بیشتری پیدا خواهد کرد.

 به بیان دیگر، وضعیت سرمایه اجتماعی در هر جامعه ای از ظرفیت دولت ونهادهای دولتی (حکمرانی دولتی) برای جلب اعتماد شهروندان تبعیت می کند وفضای مناسبی برای فعالیت آزادانه ی نهادهای جامعه مدنی و عملکرد مناسب در راستای منافع عمومی جامعه به وجود می آورد این بدین معنی ست که سرمایه اجتماعی در حوزه هایی چون انسجام اجتماعی، همکاری ومشارکت با حکمرانی خوب ارتباط دارد.

با توجه به آن چه تاکنون گفته شد به خوبی می توان میان سرمایه اجتماعی وحکمرانی خوب پیوندی وثیق برقرار نمود.

فعالیت‌های امور خیریه

نهادهای خیریه از جمله نهادهای غیر انتفاعی هستند که برمبنای سوددهی شخصی شکل نگرفته اند بلکه هدف آنها خیر عمومی ست و غیر دولتی بودن، غیر انتفاعی بودن، غیرسیاسی بودن، داوطلبانه بودن و مستقل بودن را از ویژگی های این نهاد ها منظور کرده اند.

درادبیات اقتصادی نهاد خیریه با عنوان "بخش سوم"در کنار دو بخش خصوصی (انتفاعی) و بخش عمومی (دولت) قرار می گیرد وانتفاعی که از فعالیت ها حاصل می شود برای اهداف از پیش تعیین شده سازمانی مصرف می گردد.

فعالیت عمده را به طور کلی می توان برای فعالیت های خیریه در نظر گرفت هرچند در برخی کشورها همه ی این فعالیت ها وجود ندارد. این فعالیت ها شامل:

1- خدمات عمومی

2- حمایت از افراد ناتوان، مشاوره خانواده، وکالت و خدمات امداد ونجات

3- حوزه سلامت

4- خدمات مرتبط با آموزش

5- خدمات انسانی جهت خدمت به افراد بیکار و آموزش نیروی کار

6- سازمان های دینی و مذهبی با کارویژه ارتقا معنوی شهروندان

7- فرهنگ و هنر

8-ورزش و سرگرمی

9- سازمان های منفعت متقابل جهت دفاع از حقوق زندانیان، مستاجران ومحرومان جامعه به نقل از احمدوند و خراسانی

امور خیریه که بر بستر مشارکت جمعی شهروندان جریان دارد برای رفع شکاف طبقاتی جامعه و کمک رسانی به گروه های کمتر برخوردار جامعه و خیر عمومی و همگانی قدم های محکمی بر می‌دارد و با مشارکت در امرخیر فرصت ها وامکاناتی را خلق می کندکه باعث کاهش نابرابری و رفع احساس تبعیض در افراد نیازمند می شود و البته اگردر جامعه بسترهایی برای فعالیت های داوطلبانه با رویکرد امر خیر فراهم شود این اقدامات خواه ناخواه به صورت شبکه های درهم تنیده بسط می‌یابد و با شیوع آن در جامعه نهادینه می‌شود.

پس در ضمن مشارکت اجتماعی وکنش های داوطلبانه شهروندان، زمینه مساعدی برای پرداختن به امور خیریه ایجاد خواهد شد.

همچنان که پژوهش ها در این زمینه نشان می‌دهد بین پایبندی به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی اعضای یک جامعه ومشارکت آنها در امورخیریه رابطه مستقیمی وجود دارد.

وانگ وگرادی در پژوهش خود تحت عنوان بررسی رابطه کنش داوطلبانه، سرمایه اجتماعی و کمک های خیریه طی تحلیلی ثانویه روی دو گروه مذهبی و غیر مذهبی به این نتیجه رسیده‌اند که اعتماد اجتماعی در نتیجه ی پیوند بین شبکه های اجتماعی ومشارکت مدنی در هر دو گروه به دست می آید و در نهایت افرادی که مذهبی ترند تمایل بیشتری به انجام فعالیت های داوطلبانه دارند.

گنجی و همکاران طی پیمایشی تحت عنوان "مشارکت در امور خیریه ووقف، پیش درآمدی بر توسعه پایدار" اشاره می‌کنند که بین متغیرهای اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، تعلق و تعهد اجتماعی و عدالت و دین داری با مشارکت در امور خیریه رابطه آماری مستقیمی وجود دارد.

اقبال ساجد طی پژوهشی تحت عنوان "نقش سازمان های جامعه مدنی در حکمرانی خوب در پاکستان" استدلال می کند نقش جامعه مدنی در تقویت ساختارکشور های توسعه یافته، آن جوامع را شفاف تر و با تعهد و پاسخگویی متعهدانه تر و بالاتر تبدیل نموده ست.

باید به این نکته توجه نمود چنان که انتظار می رود توجه به فعالیت های خیریه و مشارکت در امور خیریه متاثر از عقاید، ارزش ها، هنجارها و فرهنگ آن جامعه ست با تفحص در فرهنگ ایرانی اسلامی متوجه می شویم اصیل ترین احساسات، عواطف وخواست های ایرانیان ریشه در باورها وارزش های مذهبی دارد.

در واقع از سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از عناصر توسعه پایدار انسانی می توان به عنوان ابزاری موثر برای پیشگیری و به حداقل رساندن مشکلات هر جامعه ای سود جست. در جامعه ایران نیز زمینه رشد و ارتقا آن از فرهنگ غنی اسلامی حاکم برجامعه ی ایرانی نشات می گیرد و این امر در فرهنگ مشارکت اسلامی کاملا مشهودست. 

امور خیریه به عنوان کنش و اقدامی داوطلبانه درجهت خیر عمومی و نفع اجتماع یک شاخص برای شناسایی مشکلات کلی و عمومی و توسعه استراتژی ها و بالفعل کردن پتانسیل های بالقوه برای پرداختن به آنها در جهت رفع یا تقلیل شان است.

امور خیریه و سرمایه اجتماعی در فرهنگ اسلامی

با نگاهی به قرآن کریم میتوان مفهوم سرمایه اجتماعی را درآن مشاهده نمود. "همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را درباره خود به یاد آورید آن گاه که باهم دشمن بودید پس میان دل های شما الفت افکند پس به نعمت او برادر یکدیگر شوید وشما بر لب گودالی ازآتش بودید پس شما را از آن برهانید خداوند این چنین نشانه های خود را برای شما روشن می کند شاید هدایت یابید"

بهترین معنای قرآنی سرمایه اجتماعی "الفت" ست که در آیه بالا ذکرشده ست و قیدی که برای تاکید برای الفت آورده مبنی براین ست که خداوند آن را پدید آورده ست.

Williams & Loret de Mola معتقدند در دین اسلام کمک به همه انسان ها وظیفه هر مسلمان ست و اسلام از جمله ادیانی ست که کمک های اجتماعی (سرمایه اجتماعی) برون گروهی (میان گروه های مختلف) را میان پیروان خود گسترش می دهد درحالی که ادیان دیگر مثل مسیحیت، این رابطه را در پیروان آن دین مدنظر دارد.

طبق بررسی مقایسه ای سالمون در مقایسه با ادیان دیگر اهمیت بیشتری به فعالیت های دگرخواهانه و امور خیریه نشان می دهد.

 فوکویاما ارزش های اخلاقی مانند مشارکت، صداقت، اعتماد و از خود گذشتگی را موجب ایجاد سرمایه اجتماعی بین اعضای یک گروه (مذهبی) می داند.

بیشتر بخوانید :

نقش شبکه‌های اجتماعی در جذب منابع مالی خیریه‌ها

دین به مفهوم عدالت توجه ویژه دارد و انگیزه هایی غیرمادی برای تولید سرمایه اجتماعی را به وجود می آورد و مشوق مردم برای ایثار، ازخودگذشتگی و نیکوکاری و انفاق برای دستیابی به اهداف برترست.
در واقع مشارکت در امور خیریه در میان ادیان وبه ویژه دین اسلام (چنان که ذکرشد) دارای جایگاهی ممتازست وبخش مهمی از شاکله ی مشارکت شهروندان در امر جمعی در قالب عمل خیر عمومی مثل صله رحم، تعاون وهم یاری، ایثار، پیمان اخوت، وقف و ... نمایان است.

سیر تحول خیریه‌ها در نظام حکمرانی ایران

نیکوکاری وخیریه مختص به زمان ومکان خاصی نیست وهمواره درهمه ادیان و جوامع وجود داشته ست اگرچه از ابتدا جنبه رسمی نداشت. درایران نیز از دهه ی آخر قرن سیزدهم هجری رسیدگی به امور خیریه یکی از وظایف دولت شمرده شد چرا که در این دوره سپهر اجتماعی ایران متاثر از فضای قانون خواهی ودموکراسی طلبی بود. 

در این دوران موسسات خیریه فراوانی تاسیس و راه اندازی شد که در بین آن ها خیرخواهی فعال بانوان نیز مشاهده می شود. درعصر پهلوی خیریه ها از منشا مردمی خود جدا شدند و به دولت متصل شدند و حضور خیریه های مدرن غیر دولتی در جامعه به شدت کاهش یافت.

پس از انقلاب اسلامی نیز سازمان هایی مثل خیرین مدرسه ساز، کمیته امداد امام خمینی (ره) به وجود آمد. گفته می‌شود حدود یک سوم از مدارس ایران با همکاری اعضای این انجمن تهیه یا ساخته شده‌اند و خیرین در داخل و خارج ایران در این زمینه به ساخت مدرسه بخصوص در استان های کمتر برخوردار اقدام نموده اند.

کمیته امداد امام خمینی نیز ماهیتی دولتی - مردمی دارد و مقداری از بودجه آن توسط هشت میلیون صندوق صدقه نصب شده فراهم می گردد این کمیته بزرگترین و فعال ترین نهاد خیریه دولتی - مردمی ست که 15 درصد از کل عرضه وجوه خیر را در کشور به خود اختصاص می دهد.

همچنین موسسات دولتی مثل بنیاد پانزده خرداد، بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، سازمان اوقاف وامورخیریه و... را می توان جزء متولیان امور خیریه درایران برشمرد.

آسیب شناسی موسسات خیریه

 انجام فعالیت های خیریه در ایران دارای قدمتی طولانی ست با این حال امروزه سهم کمتری درمقایسه با سایر کشورها به خود اختصاص داده ست. مطابق گزارش WGI که با توجه به آمارهای 140 کشور جهان و ارجاع به آمارهای موسسه گالوپ منتشر می شود ایران درسال 2016 دارای جایگاه 52 قرار دارد.

موسسات خیریه معمولا با وجود کارکردهای مفیدی که دارند ممکن ست توسط سودجویان به عنوان فرصتی برای انجام فعالیت های منفعت طلبانه وغیر قانونی بدل شوند. این سودجویی به کشور یا جامعه خاصی مربوط نمی شود و جنبه بین المللی پیدا کرده اند.

الف. آسیب های حقوقی جرم شناختی

از جمله شایع ترین آسیب ها در این حوزه، جرم های ارتکابی مثل کلاهبرداری و خیانت در امانت را می توان نام برد. کلاهبرداری و خیانت در امانت زمانی اتفاق می افتد که این منابع مالی با توسل به روش های فریبکارانه اکتساب شده باشد و یا برای مقاصد مدنظر اعانه کننده و فرد خیر مصرف نگردد و یا اتلاف شود که از جمله دلایل آن فقدان قوانین و مقررات نظارتی شفاف و جامع، ضعف سازوکارهای اداری و اجرایی، ساختار پیچیده و غیرشفاف برخی از موسسات و اعتماد غیر متعارف مردم به سازمان های خیریه را می توان نام برد.

ب. آسیب های اقتصادی

از مهم ترین این آسیب ها عدم وجود اطلاعات متقارن و شفاف در انتخاب متولیان و مدیران این موسسات است که نتیجه آن عدم توازن در معاملات می باشد چراکه برای بسیاری از خیرین مهم است بدانند مبالغ پرداختی شان در چه مسیری خرج می‌شود.

پ. آسیب های اجتماعی و مدیریتی

از مهم ترین آن ها عدم وجود بانک اطلاعات منسجم و نبود زیر ساخت های لازم برای سازمان دهی مطلوب کنش های خیر خواهانه ست (پیشین)

ت. آسیب های مربوط به فاصله بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود

وضعیت مطلوب در بخش خیریه به معنای برابری عرضه و تقاضای وجوه خیر و یا حتی فزونی عرضه بر تقاضای این وجوه ست.

طبق گزارش سالانه CAF که شاخص جهانی بخشش را براساس سه معیار بخشش به غریبه ها، بخشش پولی و بخشش زمانی رتبه بندی می کند وضعیت موجود ایران دراین زمینه وضعیت مطلوبی نیست و ایران دارای جایگاه ضعیفی در این رابطه می باشد. 

در واقع تحلیل عرضه و تقاضای وجوه خیریه در کشور حاکی از مازاد تقاضا و کمبود عرضه در وجوه خیر می باشد.

ث. آسیب های روشی و محتوایی

تمرکز بر افراد به جای اشخاص، شفافیت پایین، مشکلات مالی و عدم اتصال شبکه ای از مهم ترین آسیب های روشی است و بی توجهی به نیازهای غیر مادی نیازمندان، استمرار روابط ناعادلانه در توزیع اولیه منابع و بی نصیب ماندن فرد نیکوکار از فواید ارتباط مستقیم با نیازمندان از مهم ترین آسیب های محتوایی خیریه ها محسوب می شوند.

آسیب شناسی موسسات خیریه

باتوجه به مباحث مطرح شده دراین مقاله، چنین نتیجه گیری می شود که در حکمرانی خوب بی گمان مشارکت مردمی در جامعه مدنی مقوم سرمایه اجتماعی است و حکمرانی خوب باید با بسترسازی برای رشد و پیشرفت موسسات و نهادهای خیریه از طریق فراهم آوردن زمینه شکل گیری سرمایه اجتماعی در قالب اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و تعلق اجتماعی شهروندان با یکدیگر تاکید کند تا بتواند از پتانسیل های شهروندان در این زمینه استفاده مطلوب نماید و در مسیر توسعه پایدار انسانی گام های بلندی بردارد بخصوص که در فرهنگ اسلامی ما زمینه های چنین توسعه و پیشرفتی به خوبی مهیاست و در متون مختلف اسلامی برآن تاکید شده است.

همچنین در بررسی آسیب شناسی موسسات خیریه در کشور مشخص شد، موسسات خیریه دارای کارنامه ی چندان موفقی در بازتولید سرمایه اجتماعی ارائه ننموده اند و همسو بودن با ویژگی های عمده حکمرانی خوب را به چالش کشیده اند.

بنابراین به نظر می رسد تقویت مشارکت مردمی در جامعه مدنی به منظور تقویت سرمایه اجتماعی و نیز اهتمام به رفع یا اصلاح مسائل ساختاری نهادها و موسسات خیریه توسط حکمرانی خوب در مواردی همچون عدم شفافیت و عدم تقارن اطلاعات در زمینه های حقوقی، آماری و اقتصادی و نیز عدم نظارت بر موسسات و نهادهای خیریه از جانب حکمران ضروری به نظر می رسد و می تواند به خوبی بخش های سه گانه ی حکمرانی (بخش دولتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی) را در تعامل متقابل و ارتباط دیالکتیکی مناسبی قرار دهد و نویدبخش توسعه و پیشرفت پایدار کشور در جنبه های گوناگون انسانی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی شود.

این مطلب برداشت و خلاصه‌ای از مقاله "سرمایه اجتماعی و امورخیریه در حکمرانی خوب" نوشته "مژگان آسا و محمدرضا اخضریان کاشانی" است که در همایش خیرماندگار شرکت کرده‌ و در سیویلیکا منتشر شده است.